- همت (پسرانه)
- اراده، بلندطبعی، بلندنظری، جوانمردی، انگیزه و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف
معنی همت - جستجوی لغت در جدول جو
- همت
- پشتکار، تلاش
- همت
- قصد، اراده و عزم قوی، بلند طبعی
- همت
- آرزو و خواهش و غم و اراده
- همت ((ه مَُ))
- قصد کردن، خواستن، اراده، قصد، خواست، سعی، کوشش، اراده قوی، عزم جزم، بلندنظری، سعه صدر، دلیری، شجاعت، کمال مطلوب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بدیل، نظیر، مشابه
مثل، مانند، شریک، هم جنس، برابر، همسر
دو تن که با هم بدوند، هم دو، برای مثال که با شبدیز کس همتگ نباشد / جز این گلگون اگر بدرگ نباشد (نظامی۲ - ۱۶۰) ، کنایه از هم قدم، همراه
همتگ، دو تن که با هم بدوند، هم دو، هم قدم، همراه
همجنس، همزاد، همانند، قرین، شبیه
انگ، بدنامی
باد گنده بوی ریم و چربش بوی گوشت چرب متعفن
گمان بد کردن
بدگمانی، گمان بد، افترا، آنچه کسی به آن متهم شود
نیاز، حاجت، آرزو، همت در امری، حرص و شهوت به چیزی
مراد، کمال مطلوب، ایده آل، غایت آرزو
Aspersions, Defamation, Denigration, Slander
клевета
Verleumdungen, Verleumdung, Denigrierung
наклепи , наклеп
oszczerstwa, zniesławienie, oszczerstwo
诽谤 , 毁谤
calúnias, difamação, denigração, calúnia
calunnie, diffamazione, denigrazione, calunnia
calumnias, difamación, denigración, calumnia
calomnies, diffamation, dénigrement, calomnie
laster, smaad
การใส่ร้าย , การใส่ร้าย , การหมิ่นประมาท , การหมิ่นประมาท
fitnah, pencemaran nama
تهمةٌ , افتراءٌ , تشويهٌ , افتراءٌ