جدول جو
جدول جو

معنی هم - جستجوی لغت در جدول جو

هم
قصد، اراده
حزن، اندوه
تصویری از هم
تصویر هم
فرهنگ فارسی عمید
هم
یکدیگر، همکاری، پسوند متصل به واژه به معنای مشارکت مثلاً همسایه، هم نشین، همخواب، همکار، همراه، همدست، هماورد، همدم، همزاد، همسر، هم گروه، هم نفس، هم سفر، همدرس، هم عنان، هم صورت، هم سیرت
هر دو، همه مثلاً هم این، هم آن، نیز مثلاً او هم آمد
به هم: با هم، همراه یکدیگر
به هم آمدن: کنایه از به هم پیوستن دو چیز، سربه هم آوردن
به هم آمیختن: درهم کردن، مخلوط کردن، مخلوط شدن
به هم آوردن: به هم رساندن، به هم بستن، فراهم آوردن
به هم برآمدن: تنگدل شدن، اندوهگین شدن، خشمناک شدن
به هم افتادن: کنایه از گلاویز شدن دو یا چند تن، با هم گفتگو و نزاع کردن
به هم پیوستن: به هم متصل شدن، به هم رسیدن، چسبیدن دو چیز به یکدیگر
به هم خوردن: برخورد کردن دو چیز یا دو کس به یکدیگر، کنایه از منحل شدن و از میان رفتن حزب، جمعیت یا دستگاه، کنایه از آشفته شدن و مشوش گشتن
به هم درشدن: آمیخته و درهم شدن، مخلوط شدن
به هم رسانیدن: چیزی را به چیز دیگر یا کسی را به کس دیگر رساندن، به دست آوردن، گرد کردن، فراهم آوردن
به هم رسیدن: رسیدن به یکدیگر، به هم پیوستن دو چیز یا دو کس، به وجود آمدن، پیدا شدن
به هم زدن: خراب کردن، باطل کردن، مخلوط کردن، زیر و رو کردن، آشفته کردن
برهم زدن: خراب کردن، باطل کردن، مخلوط کردن، زیر و رو کردن، آشفته کردن، به هم زدن
تصویری از هم
تصویر هم
فرهنگ فارسی عمید
هم
پیشاوند که در اول کلمه در می آید
تصویری از هم
تصویر هم
فرهنگ لغت هوشیار
هم
((هَ مّ))
اندوه، حزن، جمع هموم، قصد، اراده، آن چه بدان قصد کنند، و غم فرق بین هم و غم اصلاً در آن است که هم اندوه آینده است و غم اندوه گذشته و موجود
تصویری از هم
تصویر هم
فرهنگ فارسی معین
هم
((هَ))
نیز، همچنین، در ترکیبات پیشوند اشتراک است، هم اتاق، همراه، همدل
تصویری از هم
تصویر هم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم رون
تصویر هم رون
هم جهت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم روزگار
تصویر هم روزگار
معاصر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم راستا
تصویر هم راستا
موازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم دیسی
تصویر هم دیسی
آکوموداسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم داستانی
تصویر هم داستانی
موافقت، توافق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم داستان
تصویر هم داستان
موافق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم خواهی
تصویر هم خواهی
مطالبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم خوانی
تصویر هم خوانی
مطابقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم چندی
تصویر هم چندی
معادله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم چم
تصویر هم چم
هم معنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم جوش
تصویر هم جوش
آلیاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم پیوند شدن
تصویر هم پیوند شدن
عضو شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بود
تصویر هم بود
جامعه، انجمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بندی
تصویر هم بندی
تلفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بستک
تصویر هم بستک
آلیاژ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم بستانه
تصویر هم بستانه
آبونمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم باوری
تصویر هم باوری
اعتماد متقابل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آهنگی
تصویر هم آهنگی
آکورد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آورد
تصویر هم آورد
حریف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آن سان
تصویر هم آن سان
همان طور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آمیزی
تصویر هم آمیزی
ترکیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم آرش
تصویر هم آرش
هم معنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم اینک
تصویر هم اینک
فعلاً
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم اندیشی
تصویر هم اندیشی
تفاهم، سمینار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم اندیشان
تصویر هم اندیشان
همفکران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم انبازی کردن
تصویر هم انبازی کردن
شرکت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم اکنون
تصویر هم اکنون
الساعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم افزایی
تصویر هم افزایی
مزایده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم اغوشی
تصویر هم اغوشی
مقاربت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هم ارز
تصویر هم ارز
معادل
فرهنگ واژه فارسی سره