هم خوانی هم خوانی هم سفره شدن. هم کاسگی. هم نشینی: کرد با او به خورد هم خوانی کاین چنین است شرط مهمانی. نظامی. به هم خوانی خود کنی سر بلند که خوان گردد از نازکان ارجمند. نظامی لغت نامه دهخدا