خود این، اشاره به نزدیک، جزء پیشین بعضی از قیدها یا صفت های مرکب مثلاً همین گون، همین طور، وقتی بخواهند گذشته یا آیندۀ نزدیک را به رخ کسی بکشند به کار می برند مثلاً همین الآن به من نگفتی
خود این، اشاره به نزدیک، جزء پیشین بعضی از قیدها یا صفت های مرکب مثلاً همین گون، همین طور، وقتی بخواهند گذشته یا آیندۀ نزدیک را به رخ کسی بکشند به کار می برند مثلاً همین الآن به من نگفتی
از هل تازی آیایی زبانزد فرزانی مصدرصناعی است مرکب ازهل وئیت یعنی پرسش کردن ازمطلب (هل) وسوال ازمطلب هل یعنی سوال ازاصل وجود شییء یاسوال ازوجودصفتی برای شیئی. بنابراین هلیت دوقسم بود. بسیطه: یعنی پرسش از اصل وجودشیئی مانند: آیافرشته هست، مرکبه: یعنی پرسش ازوجودصفتی برای شیئی است مانند: آیافرشته ناطق است ک قسم اول مفادکان تامه است وبالطبع مقدم برقسم دوم است که مفاد کان ناقصه را میرساندوهردوقسم ازاصول مطالب بشمارست. زیرااساس مطالب سه قسم بود: مطلب: هل ومطلب (ما) ومطلب (لم) وهریک دوقسم بود بسیط ومرکب. چنانکه حاج ملاهادی سبزواری گوید: اس المطالب ثلاثه علم مطلب ما مطلب هل مطلب لم)
از هل تازی آیایی زبانزد فرزانی مصدرصناعی است مرکب ازهل وئیت یعنی پرسش کردن ازمطلب (هل) وسوال ازمطلب هل یعنی سوال ازاصل وجود شییء یاسوال ازوجودصفتی برای شیئی. بنابراین هلیت دوقسم بود. بسیطه: یعنی پرسش از اصل وجودشیئی مانند: آیافرشته هست، مرکبه: یعنی پرسش ازوجودصفتی برای شیئی است مانند: آیافرشته ناطق است ک قسم اول مفادکان تامه است وبالطبع مقدم برقسم دوم است که مفاد کان ناقصه را میرساندوهردوقسم ازاصول مطالب بشمارست. زیرااساس مطالب سه قسم بود: مطلب: هل ومطلب (ما) ومطلب (لم) وهریک دوقسم بود بسیط ومرکب. چنانکه حاج ملاهادی سبزواری گوید: اس المطالب ثلاثه علم مطلب ما مطلب هل مطلب لم)
عروس. توضیح در نام زنان بکار رود: گلین آغا گلین باجی گلین خانم. منسوب به گل ساخته از گل: بسی خاک بنشسته بر فرق او نهاده بسر بر گلین افسری. (منوچهری) منسوب به گل برنگ گل سرخ: با دوست به گرما به درم خلوت کرد وان روی گلینش گل حمام آلود. (سعدی)
عروس. توضیح در نام زنان بکار رود: گلین آغا گلین باجی گلین خانم. منسوب به گل ساخته از گل: بسی خاک بنشسته بر فرق او نهاده بسر بر گلین افسری. (منوچهری) منسوب به گل برنگ گل سرخ: با دوست به گرما به درم خلوت کرد وان روی گلینش گل حمام آلود. (سعدی)
نرماک نرم گرداننده، غذا یا دوایی که با خوردن آن مزاج اندکی عمل کند توضیح دوایی که بقوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعا است مانند مغز فلوس و تمر هندی و شیر خشت (مخزن الادویه)
نرماک نرم گرداننده، غذا یا دوایی که با خوردن آن مزاج اندکی عمل کند توضیح دوایی که بقوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعا است مانند مغز فلوس و تمر هندی و شیر خشت (مخزن الادویه)