جدول جو
جدول جو

معنی هلین - جستجوی لغت در جدول جو

هلین
نام مرتعی در لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلین
تصویر بلین
(دخترانه)
عهد، قرار (نگارش کردی: بهن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلین
تصویر گلین
(دخترانه)
(با ضمه) منسوب به گل، به رنگ گل، (با فتحه) عروس در زبان ترکی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلیا
تصویر هلیا
(دخترانه)
خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلینا
تصویر هلینا
(دخترانه)
هلن، روشنایی، نور، فرانسه از یونانی، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گلین
تصویر گلین
گلی، به رنگ گل سرخ، گل فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همین
تصویر همین
خود این، اشاره به نزدیک، جزء پیشین بعضی از قیدها یا صفت های مرکب مثلاً همین گون، همین طور، وقتی بخواهند گذشته یا آیندۀ نزدیک را به رخ کسی بکشند به کار می برند مثلاً همین الآن به من نگفتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرین
تصویر هرین
بانگ مهیب، بانگ جانور درنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلیم
تصویر هلیم
عنصر گازی سبک، بی رنگ، بی بو، که برای پر کردن بالن ها و در جوش کاری کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلیدن
تصویر هلیدن
هشتن، گذاشتن، اجازه دادن
ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، وانهادن، واهشتن، واهلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن، یله کردن برای مثال چو گرگ ستمگر به دامت فتد / هلیدن نباشد ز رای و خرد (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلین
تصویر گلین
گلی، چیزی که از گل ساخته شده باشد، گل آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملین
تصویر ملین
دارویی که معده و روده ها را نرمی و لینت بدهد، نرم کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلیس
تصویر هلیس
مارپیچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیک
تصویر هلیک
زردالو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیش
تصویر هلیش
نام پرنده ای مردارخوار، هلش. توضیح بنظرمی آید گونه ای کرکس باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولین
تصویر ولین
قوباء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیدن
تصویر هلیدن
بجایی نهادن، گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیم
تصویر هلیم
از ریشه پارسی هلام هلیم هریسه، چسبنده دوسنده: چون هلیم
فرهنگ لغت هوشیار
از هل تازی آیایی زبانزد فرزانی مصدرصناعی است مرکب ازهل وئیت یعنی پرسش کردن ازمطلب (هل) وسوال ازمطلب هل یعنی سوال ازاصل وجود شییء یاسوال ازوجودصفتی برای شیئی. بنابراین هلیت دوقسم بود. بسیطه: یعنی پرسش از اصل وجودشیئی مانند: آیافرشته هست، مرکبه: یعنی پرسش ازوجودصفتی برای شیئی است مانند: آیافرشته ناطق است ک قسم اول مفادکان تامه است وبالطبع مقدم برقسم دوم است که مفاد کان ناقصه را میرساندوهردوقسم ازاصول مطالب بشمارست. زیرااساس مطالب سه قسم بود: مطلب: هل ومطلب (ما) ومطلب (لم) وهریک دوقسم بود بسیط ومرکب. چنانکه حاج ملاهادی سبزواری گوید: اس المطالب ثلاثه علم مطلب ما مطلب هل مطلب لم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلنی
تصویر هلنی
منسوب ب هلن، یونانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیل
تصویر هلیل
ممال هلال: بنگرید به هلال هلال، نامی بودمردان را: (مران هردوسالاررابودنام یکی راهلیل ویکی راهمام) (ورقوگلشاعیوقی 5)
فرهنگ لغت هوشیار
عروس. توضیح در نام زنان بکار رود: گلین آغا گلین باجی گلین خانم. منسوب به گل ساخته از گل: بسی خاک بنشسته بر فرق او نهاده بسر بر گلین افسری. (منوچهری) منسوب به گل برنگ گل سرخ: با دوست به گرما به درم خلوت کرد وان روی گلینش گل حمام آلود. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیو
تصویر هلیو
سبدی که از چوب ونی بافندوچیزها درآن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مار چوبه از گیاهان این واژه در غیاث اللغات و برخی از فرهنگ ها هلیون نوشته شده مارچوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرین
تصویر هرین
بانگ مهیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجین
تصویر هجین
فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
نرماک نرم گرداننده، غذا یا دوایی که با خوردن آن مزاج اندکی عمل کند توضیح دوایی که بقوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعا است مانند مغز فلوس و تمر هندی و شیر خشت (مخزن الادویه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلین
تصویر فلین
تازی گشته چوب پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلین
تصویر تلین
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الین
تصویر الین
نرم تر نرمخوتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همین
تصویر همین
تنها این، خود این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلین
تصویر گلین
((گَ))
عروس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلین
تصویر گلین
((گِ))
ساخته شده از گل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلین
تصویر تلین
((تَ لَ یُّ))
نرم شدن، چاپلوسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الین
تصویر الین
((اَ یَ))
نرم تر، نرمخوتر
فرهنگ فارسی معین