عروس. توضیح در نام زنان بکار رود: گلین آغا گلین باجی گلین خانم. منسوب به گل ساخته از گل: بسی خاک بنشسته بر فرق او نهاده بسر بر گلین افسری. (منوچهری) منسوب به گل برنگ گل سرخ: با دوست به گرما به درم خلوت کرد وان روی گلینش گل حمام آلود. (سعدی)
نام دیهی است در حوالی ری که قلعۀ گلین داشته و منسوب بدانجا را گلینی میخوانده و کلین به کاف عربی همانا معرب آن باشد. و در قاموس گفته گلین بر وزن امین دیهی است از دیه های ری و از آنجا بوده است شیخ حافظ محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی. و اینکه او را به ضم کاف و فتح لام به وزن عبیدمیگویند غلط است. (آنندراج). و رجوع به کلین شود
منسوب به گل را گویند. (آنندراج). از گل ساخته: بر سر هر خم بنهاد گلین تاجی افسر هر خم چون افسر دراجی. منوچهری (دیوان چ 1 دبیرسیاقی ص 165). بسی خاک بنشسته بر فرق او نهاده به سر بر گلین افسری. منوچهری (دیوان چ 1 دبیرسیاقی ص 116). درین قصر گلین و قصر سنگین به امید تو کردم صبر چندین. نظامی. زرین چه کنم قدح گلین آر، ای دل پای از گل غم برآر یکبار ای دل تا از گل گورم ندمد خار، ای دل گلگون می در گلین قدح دار، ای دل. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 723). خوش نبود شاه دل اسب گلین زیر ران رخش بهرای زر منتظر ران او. خاقانی (دیوان ص 362). گلین بارویش را ز بس برگ و ساز به دیوار زرین بدل کردباز. نظامی. گلین خانه ای کو سرای من است نه من هیکلی دان که جای من است. نظامی