بر خاک چسبیدن از خواری، راضی بودن به اندک از معیشت. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدحالی و تحمل شداید و خواری و فقر. (از منتهی الارب). بد شدن تحمل کسی به جهت فقر. (از اقرب الموارد) ، مغموم شدن و فروتنی کردن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). دقع. دقوع، ناگوارد شدن شتربچه از شیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، محنت و درویشی. (منتهی الارب) مغموم گشتن و فروتنی کردن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). دقع. دقوع. و رجوع به دقع و دقوع شود
بر خاک چسبیدن از خواری، راضی بودن به اندک از معیشت. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدحالی و تحمل شداید و خواری و فقر. (از منتهی الارب). بد شدن تحمل کسی به جهت فقر. (از اقرب الموارد) ، مغموم شدن و فروتنی کردن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). دَقع. دُقوع، ناگوارد شدن شتربچه از شیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، محنت و درویشی. (منتهی الارب) مغموم گشتن و فروتنی کردن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). دَقَع. دُقوع. و رجوع به دَقَع و دقوع شود
ارج پایگاه، ابر تنک، آوای سم، آوای کوبش، جای بلند بلندنا شکوه سهمگینی فرودآمدن، فرود آیی نزول، شرف اعتبار، مهابت: (گفت... امروز وقع وشکوه تو در دلهاء خاص و عام بیش از آنست که از آن این ملکان)
ارج پایگاه، ابر تنک، آوای سم، آوای کوبش، جای بلند بلندنا شکوه سهمگینی فرودآمدن، فرود آیی نزول، شرف اعتبار، مهابت: (گفت... امروز وقع وشکوه تو در دلهاء خاص و عام بیش از آنست که از آن این ملکان)
یاوه گفتن، سرخ رنگ کردن، رگ انگشت شکستن شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند آب جو. یا به کوزه فقاع تپاندن، راه دخل و تصرف را بستن، گونه ای قارچ از تیره اتوبازید یومیست ها که در اماکن نمناک می روید و جزو قارچ های سمی و در تداول عامه به نام کله مار موسوم است
یاوه گفتن، سرخ رنگ کردن، رگ انگشت شکستن شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند آب جو. یا به کوزه فقاع تپاندن، راه دخل و تصرف را بستن، گونه ای قارچ از تیره اتوبازید یومیست ها که در اماکن نمناک می روید و جزو قارچ های سمی و در تداول عامه به نام کله مار موسوم است