معنی صقع صقع((صَ)) زدن کسی را، پا بر کسی زدن، بر خاک انداختن کسی را، رسیدن آتش آسمانی به کسی، بیهوش کردن صاعقه کسی را تصویر صقع فرهنگ فارسی معین