سرگشته، حیران مانده، سرگردان، متحیر، (لغت فرس) (از برهان) (اوبهی) (جهانگیری) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : استه و غامی شدم ز درد جدائی هامی و وامی شدم ز خستن مترب رنگ رخ من چو غمروات شد از غم موی سر من سپید گشت چو مهرب، منجیک (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)، رجوع به مدخل های غامی، وامی، مترب، غمروات، مهرب و ابیب شود
سرگشته، حیران مانده، سرگردان، متحیر، (لغت فرس) (از برهان) (اوبهی) (جهانگیری) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : استه و غامی شدم ز درد جدائی هامی و وامی شدم ز خستن مترب رنگ رخ من چو غمروات شد از غم موی سر من سپید گشت چو مهرب، منجیک (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)، رجوع به مدخل های غامی، وامی، مترب، غمروات، مهرب و ابیب شود
نام پانزده صحابی و سی محدث است. (از منتهی الارب). در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد.
نام پانزده صحابی و سی محدث است. (از منتهی الارب). در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد.
شمس الدین محمد بن یوسف بن علی بن یوسف. دانشمند محدث و مورخ از مردم دمشق بود وی بسال 942 هجری قمری درگذشت از آثار اوست: السیره الشامیه. عقود الجمان. الاتحاف بتمییز ماتبع فیه البیضاوی الکشاف. عین الاصابه فی معرفه الصحابه. مرشد السالک فی الفیه ابن مالک. (از اعلام زرکلی ج 8 ص 30) مولانا شامی شاعری از اهل دامغان بود مؤلف مجالس النفایس نویسد: بسیار تحصیل کرد و متداولات را مکرر گذارنید، بعد از آن بطب مشغول شد و اکثر کتب معتبر را دید و در طب توفیقی نیافت، شعر را نیک میگفت، (از مجالس النفایس ص 62، 235)، از تاریخ تولد و درگذشت او اطلاعی در دست نیست عثمان بن محمد ازهری، معروف به شامی و مکنی به ابوالفتح، از فقهای مذهب حنفی بود و بسال 1213 هجری قمری درگذشت و کتاب اوایل در حدیث از آثار وی است، (از اعلام زرکلی ج 4 ص 377)
شمس الدین محمد بن یوسف بن علی بن یوسف. دانشمند محدث و مورخ از مردم دمشق بود وی بسال 942 هجری قمری درگذشت از آثار اوست: السیره الشامیه. عقود الجمان. الاتحاف بتمییز ماتبع فیه البیضاوی الکشاف. عین الاصابه فی معرفه الصحابه. مرشد السالک فی الفیه ابن مالک. (از اعلام زرکلی ج 8 ص 30) مولانا شامی شاعری از اهل دامغان بود مؤلف مجالس النفایس نویسد: بسیار تحصیل کرد و متداولات را مکرر گذارنید، بعد از آن بطب مشغول شد و اکثر کتب معتبر را دید و در طب توفیقی نیافت، شعر را نیک میگفت، (از مجالس النفایس ص 62، 235)، از تاریخ تولد و درگذشت او اطلاعی در دست نیست عثمان بن محمد ازهری، معروف به شامی و مکنی به ابوالفتح، از فقهای مذهب حنفی بود و بسال 1213 هجری قمری درگذشت و کتاب اوایل در حدیث از آثار وی است، (از اعلام زرکلی ج 4 ص 377)
مرکب از: شام و یای نسبت، منسوب به شام، از مردم شام، (یادداشت مؤلف) (از ناظم الاطباء)، - شامی کباب، رجوع به همین ترکیب در ردیف خود شود، - عبای شامی، عبا که در شام بافند و از آنجا آورند، - کباب شامی، رجوع به شامی کباب شود، ، قسمی از پارچۀ ابریشمی است که بر آن رنگهای مختلف درهم بافته است، گویا وجه تسمیه این است که این قسم پارچه را اول از ملک شام می آوردند، (فرهنگ نظام)، شام و شامگاه، (از آنندراج)، وقت شام، (غیاث اللغات)، طعام شب، (ناظم الاطباء)، ثمرۀ توت را اگر ترش باشد شامی خوانند، (یادداشت مؤلف از نزهه القلوب)
مرکب از: شام و یای نسبت، منسوب به شام، از مردم شام، (یادداشت مؤلف) (از ناظم الاطباء)، - شامی کباب، رجوع به همین ترکیب در ردیف خود شود، - عبای شامی، عبا که در شام بافند و از آنجا آورند، - کباب شامی، رجوع به شامی کباب شود، ، قسمی از پارچۀ ابریشمی است که بر آن رنگهای مختلف درهم بافته است، گویا وجه تسمیه این است که این قسم پارچه را اول از ملک شام می آوردند، (فرهنگ نظام)، شام و شامگاه، (از آنندراج)، وقت شام، (غیاث اللغات)، طعام شب، (ناظم الاطباء)، ثمرۀ توت را اگر ترش باشد شامی خوانند، (یادداشت مؤلف از نزهه القلوب)
اصحاب هشام بن عمرو الغوطی هستند که گویند در قرآن دلالتی بر حلال و حرام و امامت نیست. (از تعریفات میر سیدشریف جرجانی). فرقه ای از معتزله اند و اتباع هشام بن عمرو الغوطی که بیش از سایر فرقه های معتزله مبالغه میکرد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) از فرق اهل کلام و از مشبهۀ شیعه وشام دو طایفه اند: هشامیۀ اول که اصحاب هشام بن الحکم اند و هشامیۀ دوم که اصحاب هشام بن سالم جوالیقی هستند و آنها را جوالیقیه هم میگویند. این دو فرقه را نباید با هشامیۀ معتزله، اصحاب هشام بن عمرو الغوطی اشتباه کرد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 267 از انساب سمعانی، الفرق، مقالات اشعری و کتب دیگر)
اصحاب هشام بن عمرو الغوطی هستند که گویند در قرآن دلالتی بر حلال و حرام و امامت نیست. (از تعریفات میر سیدشریف جرجانی). فرقه ای از معتزله اند و اتباع هشام بن عمرو الغوطی که بیش از سایر فرقه های معتزله مبالغه میکرد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) از فِرَق اهل کلام و از مشبهۀ شیعه وشام دو طایفه اند: هشامیۀ اول که اصحاب هشام بن الحکم اند و هشامیۀ دوم که اصحاب هشام بن سالم جوالیقی هستند و آنها را جوالیقیه هم میگویند. این دو فرقه را نباید با هشامیۀ معتزله، اصحاب هشام بن عمرو الغوطی اشتباه کرد. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 267 از انساب سمعانی، الفرق، مقالات اشعری و کتب دیگر)
قاضی عبدالله. از نزدیکان القائم بامرالله بیست و ششمین خلیفۀ عباسی بود. خلیفه، وی را به رسالت نزد طغرل بیگ اولین پادشاه سلجوقی به ایران فرستاد. (تاریخ گزیده ص 354) ابوالقاسم. از روات است. ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل الاصفهانی که از مشاهیر ائمۀ سنت است. از قول وی روایت دارد. رجوع به شدالازار ص 45 شود عبدالله بن محمد (ابن الحنفیه) بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبدالله بن محمد... شود
قاضی عبدالله. از نزدیکان القائم بامرالله بیست و ششمین خلیفۀ عباسی بود. خلیفه، وی را به رسالت نزد طغرل بیگ اولین پادشاه سلجوقی به ایران فرستاد. (تاریخ گزیده ص 354) ابوالقاسم. از روات است. ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل الاصفهانی که از مشاهیر ائمۀ سنت است. از قول وی روایت دارد. رجوع به شدالازار ص 45 شود عبدالله بن محمد (ابن الحنفیه) بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبدالله بن محمد... شود
منسوب به هاشم که جد عبداﷲ و پدر عبدالمطلب و پسر عبدمناف بود. (الانساب سمعانی) (آنندراج). کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد. (ناظم الاطباء) : می لعل پیش آورم هاشمی ز خمّی که هرگز نگیرد کمی. فردوسی (شاهنامه ص 2067). - پیغمبر هاشمی، پیغمبر اسلام: به تازی یکی نامه پاسخ نوشت پدیدار کرد اندر او خوب و زشت ز جنی سخن گفت و از آدمی ز گفتار پیغمبر هاشمی. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2974). - خال هاشمی، قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. (یادداشت مؤلف). - رسول هاشمی، پیغمبر اسلام: گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری. منوچهری. ، منسوب به بطن بنی هاشم از قبیلۀ قریش، نام قسمی حلوا: و اغلب حلواهای نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و اباها و طبیخهای نافع هم خلفای بنی عباس نهادند. (نوروزنامه) ، وزنی است معادل 11520 مثقال. (یادداشت مؤلف). - کر هاشمی، ثلث کر معدل باشد، یعنی بیست قفیز و آن را کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند. (یادداشت به خط مؤلف)
منسوب به هاشم که جد عبداﷲ و پدر عبدالمطلب و پسر عبدمناف بود. (الانساب سمعانی) (آنندراج). کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد. (ناظم الاطباء) : می لعل پیش آورم هاشمی ز خُمّی که هرگز نگیرد کمی. فردوسی (شاهنامه ص 2067). - پیغمبر هاشمی، پیغمبر اسلام: به تازی یکی نامه پاسخ نوشت پدیدار کرد اندر او خوب و زشت ز جنی سخن گفت و از آدمی ز گفتار پیغمبر هاشمی. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2974). - خال هاشمی، قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. (یادداشت مؤلف). - رسول هاشمی، پیغمبر اسلام: گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری. منوچهری. ، منسوب به بطن بنی هاشم از قبیلۀ قریش، نام قسمی حلوا: و اغلب حلواهای نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و اباها و طبیخهای نافع هم خلفای بنی عباس نهادند. (نوروزنامه) ، وزنی است معادل 11520 مثقال. (یادداشت مؤلف). - کر هاشمی، ثلث کر معدل باشد، یعنی بیست قفیز و آن را کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند. (یادداشت به خط مؤلف)
ده کوچکی است از دهستان اسفندقۀ بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، واقع در 105 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به جیرفت. سکنۀ آن 12 نفرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان اسفندقۀ بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، واقع در 105 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به جیرفت. سکنۀ آن 12 نفرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
منسوب به هاشم (مطلقا)، منسوب به هاشم بن عبد مناف پدر عبدالمطلب وجدعبدالله. یا پیغمبرهاشمی. محمدصلی الله علیه وآله بن عبدالله: (زجنی سخن گفت و از آدمی زگفتار پیغمبر هاشمی) (شا) یاخال هاشمی. قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. یا، قسمی حلوا: (و اغلب حلواهاء نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و ابها و طبیخهای نافع هم خلفاء بنی عباس نهادند)، وزنی است معادل 11520 مثقال. یا کر هاشمی. ثلث کر معدل باشد یعنی بیست قفیز و آنرا کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند
منسوب به هاشم (مطلقا)، منسوب به هاشم بن عبد مناف پدر عبدالمطلب وجدعبدالله. یا پیغمبرهاشمی. محمدصلی الله علیه وآله بن عبدالله: (زجنی سخن گفت و از آدمی زگفتار پیغمبر هاشمی) (شا) یاخال هاشمی. قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. یا، قسمی حلوا: (و اغلب حلواهاء نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و ابها و طبیخهای نافع هم خلفاء بنی عباس نهادند)، وزنی است معادل 11520 مثقال. یا کر هاشمی. ثلث کر معدل باشد یعنی بیست قفیز و آنرا کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند