منسوب به هاشم (مطلقا)، منسوب به هاشم بن عبد مناف پدر عبدالمطلب وجدعبدالله. یا پیغمبرهاشمی. محمدصلی الله علیه وآله بن عبدالله: (زجنی سخن گفت و از آدمی زگفتار پیغمبر هاشمی) (شا) یاخال هاشمی. قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. یا، قسمی حلوا: (و اغلب حلواهاء نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و ابها و طبیخهای نافع هم خلفاء بنی عباس نهادند)، وزنی است معادل 11520 مثقال. یا کر هاشمی. ثلث کر معدل باشد یعنی بیست قفیز و آنرا کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند
ده کوچکی است از دهستان اسفندقۀ بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، واقع در 105 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 5 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به جیرفت. سکنۀ آن 12 نفرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
منسوب به هاشم که جد عبداﷲ و پدر عبدالمطلب و پسر عبدمناف بود. (الانساب سمعانی) (آنندراج). کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد. (ناظم الاطباء) : می لعل پیش آورم هاشمی ز خُمّی که هرگز نگیرد کمی. فردوسی (شاهنامه ص 2067). - پیغمبر هاشمی، پیغمبر اسلام: به تازی یکی نامه پاسخ نوشت پدیدار کرد اندر او خوب و زشت ز جنی سخن گفت و از آدمی ز گفتار پیغمبر هاشمی. (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2974). - خال هاشمی، قسمی خال طبیعی سیاه و درشت بر پشت لب یا کنار دهان. (یادداشت مؤلف). - رسول هاشمی، پیغمبر اسلام: گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری. منوچهری. ، منسوب به بطن بنی هاشم از قبیلۀ قریش، نام قسمی حلوا: و اغلب حلواهای نیکو چون هاشمی و صابونی و لوزینه و اباها و طبیخهای نافع هم خلفای بنی عباس نهادند. (نوروزنامه) ، وزنی است معادل 11520 مثقال. (یادداشت مؤلف). - کر هاشمی، ثلث کر معدل باشد، یعنی بیست قفیز و آن را کر هارونی و کر اهوازی نیز گویند. (یادداشت به خط مؤلف)
قاضی عبدالله. از نزدیکان القائم بامرالله بیست و ششمین خلیفۀ عباسی بود. خلیفه، وی را به رسالت نزد طغرل بیگ اولین پادشاه سلجوقی به ایران فرستاد. (تاریخ گزیده ص 354) ابوالقاسم. از روات است. ابوالقاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل الاصفهانی که از مشاهیر ائمۀ سنت است. از قول وی روایت دارد. رجوع به شدالازار ص 45 شود عبدالله بن محمد (ابن الحنفیه) بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبدالله بن محمد... شود
دره بنت ابی لهب عبدالعزی بن عبدالمطلب بن هاشم. وی دخترعموی محمد پیغمبر اسلام است. شاعره بود و با حارث بن عامر بن نوفل بن عبدمناف در دورۀ جاهلیت ازدواج کرد. شوهرش در جنگ بدر کشته شد، در حالی که مسلمان نشده بود. پس از او دره با دحیه بن خلیفه الکلبی ازدواج کرد و در مکه به اسلام گروید و به مدینه مهاجرت کرد. روایت شده است که وی به پیغمبر شکایت برد که بعضی از زنان، وی را بواسطۀ پدرش (ابولهب) به مناسبت آیه ’تبت یدا ابی لهب’ تحقیر و سرزنش میکنند. پیغمبر بپاخاست و با صدای جلی گفت: چرا برخی از مردم مرا با ایذاء منسوبین و خویشانم آزار میدهند؟ و نیزهاشمیه از پیغمبر روایت کرده است که فرمود: هرگز مرده سبب آزار زنده نمی شود. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 15)