جدول جو
جدول جو

معنی هسیس - جستجوی لغت در جدول جو

هسیس(هََ)
کوفته و ریزه ریزه. (منتهی الارب). کوفته و خردشده از هرچیز. (اقرب الموارد) ، سخن پنهان و نرم. (منتهی الارب). کلام خفی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هسیس
کوفته ریزه ریزه، سخن پنهان، سخن نرم
تصویری از هسیس
تصویر هسیس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قسیس
تصویر قسیس
مرد روحانی مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
بخیل، فرومایه، پست، لئیم، رذل، دنی، سفله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هسیر
تصویر هسیر
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هتشه، کاشه، برای مثال امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی - لغت نامه - هسیر)
یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسیس
تصویر رسیس
ثابت و استوار، خبری که درستی آن ثابت نشده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسیس
تصویر دسیس
کسی که برای کسب خبر، پنهانی به جایی فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قسیس
تصویر قسیس
کشیش، مهتر ترسایان و دانشمند آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هسیر
تصویر هسیر
یاپرهسر. پرازیخ: (امروز ازخجالت دوشینه بنده را جانی است پرزآتش طبعی است پرهسیر) (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته هریس دانه آرد شده پیش از آن که پخته شود طعامی که ازگوشت وحبوب ترتیب دهند وبهترین آنست که ازگندم و گوشت مرغ سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیس
تصویر مسیس
سودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسیس
تصویر کسیس
می خرما، بوزه می جو، نان شکسته، گرد گوشت: گوشت خشک کوبیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلیس
تصویر هلیس
مارپیچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسیس
تصویر فسیس
سست خرد، سست اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
ناکس، فرومایه، دون، پست، حقیر، رذل، سبکمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسیس
تصویر حسیس
کشته مرده، آواز نرم، آوای آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسیس
تصویر دسیس
گند بغل، انیشه (جاسوس) ، کباب، فریبکاری پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسیس
تصویر اسیس
تای تایگانه، بن بنیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طسیس
تصویر طسیس
جمع طس، از ریشه پارسی تشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
((خَ))
فرومایه، بخیل، جمع خساس، اخسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قسیس
تصویر قسیس
((قِ سُِ))
کشیش، مهتر ترسایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هسیر
تصویر هسیر
((هَ))
یخ، هسر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
کنس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
Miserly, Tightfisted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
avare
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
avaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
gierig, gierigaard
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
tacaño, avaro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
скупой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
mesquinho, avaro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
吝啬的 , 吝啬鬼
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
skąpy, skąpiec
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
скупий , скупий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
geizig, Geizhals
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
ขี้เหนียว , ขี้เหนียว , ขี้เหนียว
دیکشنری فارسی به تایلندی