معنی رسیس
رسیس
ثابت و استوار، خبری که درستی آن ثابت نشده باشد
تصویر رسیس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رسیس
رسید
رسید
قبض
فرهنگ واژه فارسی سره
اسیس
اسیس
تای تایگانه، بن بنیاد
فرهنگ لغت هوشیار
دسیس
دسیس
گند بغل، انیشه (جاسوس) ، کباب، فریبکاری پوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس
رئیس
سالار، سرپرست، فرنشین
فرهنگ واژه فارسی سره
رییس
رییس
فرنشین، سرپرست، کارفرما
فرهنگ واژه فارسی سره
خسیس
خسیس
کنس
فرهنگ واژه فارسی سره
ربیس
ربیس
دلیر، خوشه پر، کار سخت، آسیب سخت، راک (قوچ) پر گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
ردیس
ردیس
سنگ انداز، دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
رسیل
رسیل
فراخ، واسع، مراسل، هم آواز، هم آهنگ
فرهنگ لغت هوشیار