- هستوشدن
- اعتراف کردن اقرارکردن: (بهستیش هستوشدن ازنخست اگرخویشتنراشناسی درست) (رشیدی اسدی)
معنی هستوشدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اقرار کردن، اعتراف کردن، برای مثال به هستیش هستو شدی از نخست / اگر خویشتن را شناسی درست (اسدی - مجمع الفرس - هستو)
به وجود آمدن، موجود شدن
بوجودآمدن: (وهستی دیگر بودو هست شدن دیگر)
اذعان داشتن، اعتراف کردن
معترف شدن اعتراف کردن
اقرار کردن، اذغان کردن
ویران شدن، منهدم گشتن
از کار افتادن، ضعیف شدن
خوار و ذلیل شدن
با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن
با خاک یکسان شدن، منهدم گشتن
بغارت رفتن، ربوده شده
تراشیدن (موی و غیره)، پاک کردن زدودن، محو کردن زایل کردن
مدح و تمجید کردن
مدح کردن، ستایش کردن، ستاییدن، خوبی و نیکویی کسی یا چیزی را بیان کردن، وصف کردن