- هرم
- پیر، فرتوت، کهن سال
معنی هرم - جستجوی لغت در جدول جو
- هرم
- بسیار پیر و کهن سال شدن، پیری، فرتوتی
- هرم
- جسم مخروطی شکل که قاعدۀ آن مثلث یا مربع یا کثیر الاضلاع باشد و وجوه جانبی آن مثلث هایی باشند که همه به یک راس مشترک منتهی شوند
- هرم
- در اصطلاح هندسه، جسم مخروطی شکلی که قاعده آن مثلث یا مربع و یا اینکه کثرالاضلاع باشد
- هرم ((هَ رَ))
- جسمی مخروطی شکل که قاعده اش مربع یا چندضلعی باشد و وجوه جانبی آن مثلث هایی باشند که همه به یک رأس مشترک منتهی شوند
- هرم ((هُ))
- گرمی آتش
- هرم ((هَ رِ))
- سخت پیر و خرف
- هرم ((هَ رَ))
- پیری، کهنسالی
- هرم
- گرمی آتش، شعلۀ آتش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مشتری
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان، نام ستاره مشتری، نام پسر بهمن، نام پسر انوشیروان ساسانی، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم
مونث هرم ماده شیر
ماده ای شیمائی که در یک جای بدن پیدا شده و با گردش خون بجای دیگر بدن برده میشود تا آنرا تحریک کند
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول ازهرماه شمسی، روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به (مشتری) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده
((هُ مُ یا هِ مِ))
فرهنگ فارسی معین
هرمز، اورمزد، نام سه حکیم معروف که اولین آن ها ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر
اهورامزدا
روز اول از هر ماه خورشیدی
روز پنجشنبه که گفته اند آن روز به ستارۀ مشتری تعلق دارد
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد اکبر، اورمزد، ژوپیتر، زاووش، قاضی فلک، سعد السّعود، زاوش، قاضی چرخ، برجیس، زوش، زواش
روز اول از هر ماه خورشیدی
روز پنجشنبه که گفته اند آن روز به ستارۀ مشتری تعلق دارد
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد اکبر، اورمزد، ژوپیتر، زاووش، قاضی فلک، سعد السّعود، زاوش، قاضی چرخ، برجیس، زوش، زواش
پارسی تازی شده گل کاجیره بهرم کاجیره
میله آهنی محکمی است چون محوری بنام محور اتکا با یک نقطه اتکا و بوسیله اهرم با قوه کمتری میتوان اجسام سنگینی را بحرکت درآورد
بهرمان، گلرنگ، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل و گل های نارنجی که گاه به جای زعفران به کار می رود، کاجیره، کاژیره، احریض، کابیشه، عصفر
میله ای با مقطع معمولاً تخت که محور آن خمیدگی دارد و از آن برای بارهای سنگین در فواصل کوتاه استفاده می شود
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
اهریمن، در آیین زردشتی مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی، راهنمای بدی، شیطان، اهرامن، اهرمن، اهریمه، اهرن، آهرمن، هریمن، آهرن برای مثال از ره نام همچو یکدگرند / سوی بی عقل هرمس و هرماس (ناصرخسرو - ۴۳۸)
شیر درنده، کرگدن
منسوب به (هرمه) (هرماه) : بعدها هرماهی همه ماهی، هرشبی
پر، کرک
منسوب به هرمس: (افکارو معتقدات هرمسی) (کتب هرمسی)
بانگ خروش مردم داد و فریاد
منسوب به هرمز، منسوب به . رامهرمز، ازمردم رامهرمز
روز اول ماه: (یکی کودک آمدش هرمزد روز به نیک اخترو فال گیتی فروز) (شا. لغ)
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول ازهرماه شمسی، روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به (مشتری) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده