سخت پیر و کلانسال گردیدن. (منتهی الارب). سخت پیر شدن. (تاج المصادر بیهقی). رسیدن به نهایت پیری. (اقرب الموارد) : همیشه تا نشود خوشتر از بهار خزان همیشه تا نبود خوشتراز شباب هرم. فرخی. دست بخشندۀ او از دل پیران ببرد غم بریانی و بیچارگی و ضعف هرم. فرخی. گر او را هرم دست خدمت ببست ترا همچنان بر کرم دست هست. سعدی. ، ضعیف گردیدن. (اقرب الموارد)