- هدسه (دخترانه)
- همسر یهودی خشایار شاه که بعداً استر نام گرفت، محل دفن او و داییش (مردخای) جزء آثار باستانی همدان است
معنی هدسه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دیوان
پیشکش، ارمغان
تحفه، ارمغان، پیشکش
عدسی، جسمی عدسی شکل که در پشت مردمک چشم و جلو زجاجیه قرار دارد، در علم فیزیک قطعه ای شیشه ای یا پلاستیکی که یک یا دو طرف آن محدب یا مقعر است و در دوربین ها، ریزبین ها و دستگاه های عکاسی به کار می رود، عدسه، غذایی که از عدس پخته شده و بلغور تهیه می شود
علمی که دربارۀ اشکال و ابعاد و اندازه گیری بحث می کند
بلسنک (عدسک)، سرخکان دانه هایی که بر اندام برآید، یک دانه نرسک
تحفه، ارمغان، آنچه بکسی فرستند
آشتی، صلح
خرخاکی
از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود
حشره ای خاکستری رنگ با پاهای بسیار ریز که در جاهای نمناک پیدا می شود، پرپا، خرخاکی
آشتی، صلح
Present
تتمه ریسمان و ابریشمی که پس از آن که جولاهه جامه تافته را از آن ببرد بعرض کار در نورد بماند، گلوله ریسمانی
حق راست ودرست، مقابل بیهده بیهوده: (مهرجویی (خواهی) زمن وبی مهری هده خواهی زمن وبیهده ای) (رودکی)، فایده
مورت مورد از گیاهان مورد
سود، فایده، برای مثال مهر جویی ز من و بی مهری / هده خواهی ز من و بیهده ای (رودکی - ۵۲۹)