معنی هدسه
- هدسه(دخترانه)
- همسر یهودی خشایار شاه که بعداً استر نام گرفت، محل دفن او و داییش (مردخای) جزء آثار باستانی همدان است
واژههای مرتبط با هدسه
هدسه
- هدسه
- یک درخت آس. (اقرب الموارد). رجوع به هدس شود
هدیه
- هدیه
- هدیه، ارمغان، تحفه
هندسه
- هندسه
- دیوان
هدیه
- هدیه
- پیشکش، ارمغان
هدیه
- هدیه
- تحفه، ارمغان، پیشکش
عدسه
- عدسه
- عدسی، جسمی عدسی شکل که در پشت مردمک چشم و جلو زجاجیه قرار دارد، در علم فیزیک قطعه ای شیشه ای یا پلاستیکی که یک یا دو طرف آن محدب یا مقعر است و در دوربین ها، ریزبین ها و دستگاه های عکاسی به کار می رود، عدسه، غذایی که از عدس پخته شده و بلغور تهیه می شود
هندسه
- هندسه
- علمی که دربارۀ اشکال و ابعاد و اندازه گیری بحث می کند
عدسه
- عدسه
- بلسنک (عدسک)، سرخکان دانه هایی که بر اندام برآید، یک دانه نرسک
هدیه
- هدیه
- تحفه، ارمغان، آنچه بکسی فرستند
