جدول جو
جدول جو

معنی هدیه

هدیه
(هََ دی یَ)
یکی از هدی ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). قربانی که به مکه فرستند. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی)، عروس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، تحفه و ارمغان. ج، هدایا، هداوی (ه / ه وا) . (منتهی الارب). آنچه به کسی فرستند از عطا. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). آنچه گرفته شود بدون شرط بازدادن. (تعریفات). چیزی که بخشایش شود برای ازدیاد محبت و دوستی و به منظور بزرگداشت جانب پذیرنده، بخلاف صدقه که فقط برای قربت به حق و لوجه اﷲ باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون از جامع الرموز). پیش کشی
لغت نامه دهخدا