شکوفه، گل، سه ماه اول سال شمسی، نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان، شکوفه درختان خانواده مرکبات، کنایه از لطافت وزیبایی، نام شهری در کردستان، مرکز کردستان در دوره سلجوقی، لقب شاعر و نویسنده و محقق کرد (نگارش کردی: بههار)
شکوفه، گل، سه ماه اول سال شمسی، نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان، شکوفه درختان خانواده مرکبات، کنایه از لطافت وزیبایی، نام شهری در کردستان، مرکز کردستان در دوره سلجوقی، لقب شاعر و نویسنده و محقق کرد (نگارش کردی: بههار)
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، خرمای گجرات، انبله، خبجه انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
تَمرِ هِندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تَمرِ گُجَرات، خُرمایِ گُجَرات، اَنبَلِه، خَبجِه انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم می شوند و گیاهان می رویند، نوبهار، بهاران، در علم زیست شناسی بابونه، در علم زیست شناسی شکوفۀ درختان، به ویژه درخت نارنج مثلاً بهار نارنج، کنایه از دوران شکوفایی مثلاً بهار زندگی، در موسیقی یکی از دوایر ملایم بتخانه، بتکده، آتشکده، برای مثال بهاری دل افروز در بلخ بود / کز او تازه گل را دهن تلخ بود (نظامی۵ - ۹۱۸)
از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم می شوند و گیاهان می رویند، نوبهار، بهاران، در علم زیست شناسی بابونه، در علم زیست شناسی شکوفۀ درختان، به ویژه درخت نارنج مثلاً بهارِ نارنج، کنایه از دوران شکوفایی مثلاً بهار زندگی، در موسیقی یکی از دوایر ملایم بتخانه، بتکده، آتشکده، برای مِثال بهاری دل افروز در بلخ بود / کز او تازه گل را دهن تلخ بود (نظامی۵ - ۹۱۸)
دهی است از دهستان طرقبه بخش طرقبه شهرستان مشهد. واقع در 10هزارگزی جنوب باختری طرقبه. دارای 982 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان طرقبه بخش طرقبه شهرستان مشهد. واقع در 10هزارگزی جنوب باختری طرقبه. دارای 982 تن سکنه است. آب آن از رودخانه تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
عمر بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز الهباری القرشی، مکنی به ابوالمنذر. سومین امیر هند از خاندان هباری بود، وی در زمان پدر خود والی قسمتی از متصرفات او بود و در سال 280 هجری قمری بعد از وفات پدر، به جای او نشست. پایتخت این خاندان شهر ’منصوره’ بود. مسعودی مورخ معروف در سال 303 هجری قمری عمر بن عبدالله را در منصوره ملاقات کرده است، وی وسعت قلمرو عمر را وصف کرده و میگوید علاوه بر منصوره، سیصد هزار قریه در قلمرو او بود و هشتاد فیل جنگی داشت که گرد هر فیلی 500 مرد پیاده بوده است و نیزگوید پایتخت ایشان، به نام منصور بن جمهور، عامل بنی امیه، منصوره نامیده شد. (از اعلام زرکلی ج 5 ص 211) عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز ابن المنذر. از نسل هبار بن الاسود القرشی. دومین امیر هند از خاندان هباری است. وی در سال 250 ه. ق. بعد از وفات پدرش به امارت هند رسید. پایتخت او شهر منصوره بود. در سال 280 هجری قمری وفات یافت و بعداز او پسرش به جای وی نشست. (اعلام زرکلی ج 4 ص 248)
عمر بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز الهباری القرشی، مکنی به ابوالمنذر. سومین امیر هند از خاندان هباری بود، وی در زمان پدر خود والی قسمتی از متصرفات او بود و در سال 280 هجری قمری بعد از وفات پدر، به جای او نشست. پایتخت این خاندان شهر ’منصوره’ بود. مسعودی مورخ معروف در سال 303 هجری قمری عمر بن عبدالله را در منصوره ملاقات کرده است، وی وسعت قلمرو عمر را وصف کرده و میگوید علاوه بر منصوره، سیصد هزار قریه در قلمرو او بود و هشتاد فیل جنگی داشت که گرد هر فیلی 500 مرد پیاده بوده است و نیزگوید پایتخت ایشان، به نام منصور بن جمهور، عامل بنی امیه، منصوره نامیده شد. (از اعلام زرکلی ج 5 ص 211) عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز ابن المنذر. از نسل هبار بن الاسود القرشی. دومین امیر هند از خاندان هباری است. وی در سال 250 هَ. ق. بعد از وفات پدرش به امارت هند رسید. پایتخت او شهر منصوره بود. در سال 280 هجری قمری وفات یافت و بعداز او پسرش به جای وی نشست. (اعلام زرکلی ج 4 ص 248)
خرمای هندی انجیر هندی گل تافتونی، دیوانگی گولی سر بند شیشه چوب پنبه بردبار پر شکیب، زمین سوخته، جنگ سخت بسیار شکیبا شدید الصبر، کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیله خداست و هر گاه جمیع بلایای دنیا بر او وارد شود عاجز نگردد، یکی از نامهای خدای تعالی. انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
خرمای هندی انجیر هندی گل تافتونی، دیوانگی گولی سر بند شیشه چوب پنبه بردبار پر شکیب، زمین سوخته، جنگ سخت بسیار شکیبا شدید الصبر، کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیله خداست و هر گاه جمیع بلایای دنیا بر او وارد شود عاجز نگردد، یکی از نامهای خدای تعالی. انجیر هندی که نوعی کاکتوس است