جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صبار

صبار

صبار
خرمای هندی انجیر هندی گل تافتونی، دیوانگی گولی سر بند شیشه چوب پنبه بردبار پر شکیب، زمین سوخته، جنگ سخت بسیار شکیبا شدید الصبر، کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیله خداست و هر گاه جمیع بلایای دنیا بر او وارد شود عاجز نگردد، یکی از نامهای خدای تعالی. انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
فرهنگ لغت هوشیار

صبار

صبار
تَمرِ هِندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تَمرِ گُجَرات، خُرمایِ گُجَرات، اَنبَلِه، خَبجِه
انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
صبار
فرهنگ فارسی عمید

صبار

صبار
بسیار شکیبا، شدیدالبصر، یکی از نام های خدای تعالی، کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیله خداست. (تصوف)
صبار
فرهنگ فارسی معین

صبار

صبار
سربند شیشه و مانند آن. (منتهی الارب). سداد. (اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ صُبرَه. رجوع به صبره شود
لغت نامه دهخدا

صبار

صبار
صُبّار. تمرهندی است:
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.
میرنظمی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 160).
رجوع به تمر هندی شود
لغت نامه دهخدا

صبار

صبار
صیغۀ مبالغه از صبر. شدیدالصبر. بسیار شکیبا. شکیبا. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا