جدول جو
جدول جو

معنی هایم - جستجوی لغت در جدول جو

هایم
سرگردان، سرگشته، متحیر
تصویری از هایم
تصویر هایم
فرهنگ فارسی عمید
هایم
((یِ))
شیفته، پریشان حال، سرگشته
تصویری از هایم
تصویر هایم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هامی
تصویر هامی
(پسرانه)
سرگشته و حیران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هاشم
تصویر هاشم
(پسرانه)
نام جد پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هامی
تصویر هامی
سرگشته، حیران، آسیون، سرگردان، گیج، کالیو، مستهام، پکر، آسمند، کالیوه رنگ، گیج و ویج، واله، کالیوه، خلاوه، گیج و گنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لایم
تصویر لایم
ملامت کننده، نکوهش کننده، سرزنش کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نایم
تصویر نایم
کسی که به خواب رفته، خوابیده، خفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاضم
تصویر هاضم
حل کنندۀ غذا در معده، هضم کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هلیم
تصویر هلیم
عنصر گازی سبک، بی رنگ، بی بو، که برای پر کردن بالن ها و در جوش کاری کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هایل
تصویر هایل
ترساننده، ترس آور، هولناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهایم
تصویر بهایم
چهارپایان
فرهنگ فارسی عمید
(بَ یِ)
بهائم. جمع واژۀ بهیمه. چهارپایان مثل اسب و شتر و گاو و غیره. (غیاث). جمع واژۀ بهیمه. (ناظم الاطباء) : وی از شمار بهایم است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95). ترکیب مردم را چون نیکو نگاه کرده اید بهایم اندر آن با وی یکسان است. (تاریخ بیهقی). در خزاین ملوک هند کتابی است که از زبان مرغان و بهایم و وحوش و سباع و حشرات جمع کرده اند. (کلیله و دمنه).
بهایم برون اندر افتاده خوار
تو همچون الف بر قدمها سوار.
سعدی.
رجوع به بهیمه و بهائم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هایب
تصویر هایب
ترساننده: (نشان مهر تودرطبع لعبتی مطبوع خیال کین تو دردیده صورتی هایب) (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایم
تصویر قایم
در تداول، سخت، محکم و بمعنی پنهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایج
تصویر هایج
جوشنده، جوشش خشم وغضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایل
تصویر هایل
ترساننده. یا مرض هایل. مرض سخت موحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هائم
تصویر هائم
شیفته، سر گشته، سخت تشنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاضم
تصویر هاضم
گوارنده، هضم کننده طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هامی
تصویر هامی
سرگشته، حیران، متحیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هانم
تصویر هانم
ترکی تازی گشته از خانم بانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایم
تصویر نایم
خوابیده، جمع نایمین
فرهنگ لغت هوشیار
ملامت کننده سرزنش کننده نکوهش کننده نکوهنده جمع لائمین (لایمین) لوائم (لوایم)
فرهنگ لغت هوشیار
(کشتی رانی) چوب محکم بلندی است که یک ذرع از سطح کشتی بلندتر است و جلو عرشه کشتی محاذات یکدیگر نصب نمایند هر موقع کشتی بخواهد کشتی دیگر را بخود قلص نماید بند آن کشتی را به گایم بندند و گایم در ثلث اخیر کشتی منصوب است (سواحل خلیج فارس)
فرهنگ لغت هوشیار
چهارپایان، جمع بهیمه، چارپایان ستوران نخجیران جمع بهیمه چارپایان ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غایم
تصویر غایم
قایم، محکم، سخت، غایم، صدا کن، نهان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه روزه گیرد روزه دار روزه گیر جمع صایمین، یکی از امعا که پس از اثنا عشر قرار دارد و بدان پیوسته است معا صایم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایم
تصویر تایم
بیوه شدن، زمانی بگذرد و ازدواج نکرده باشد فرصت، زمان، وقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایم
تصویر دایم
جاوید پایدار، همیشه همواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهیم
تصویر اهیم
شب بی ستاره سیاه شب تشنه: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
چرنده جمع سوائم (سوایم)، توضیح چارپایانی که بچرا روند بر حسب عادت مانند: شتر اسب گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهایم
تصویر بهایم
((بَ یِ))
جمع بهیمه، چار پایان، ستوران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قایم
تصویر قایم
پنهان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دایم
تصویر دایم
پایا، همیشگی، پاینده، همیشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هایش
تصویر هایش
تصدیق، تایید
فرهنگ واژه فارسی سره
بهیمه ها، جانواران، چهارپایان، حیوانات، ستوران
متضاد: آدمیان
فرهنگ واژه مترادف متضاد