معنی هایم - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هایم
بهایم
- بهایم
- چهارپایان، جمع بهیمه، چارپایان ستوران نخجیران جمع بهیمه چارپایان ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
سایم
- سایم
- چرنده جمع سوائم (سوایم)، توضیح چارپایانی که بچرا روند بر حسب عادت مانند: شتر اسب گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار