جولیوس، ألن گرین وی (1885 میلادی). آهنگساز و رهبر ارکستر انگلیسی. آثارش شامل ماس و کارهای ارکستری مانند: سوئیت ’ورسستر شایر’ به انضمام آثاری برای آواز ’کاوالیه سانگز’ میباشد
جولیوس، ألن گرین وی (1885 میلادی). آهنگساز و رهبر ارکستر انگلیسی. آثارش شامل ماس و کارهای ارکستری مانند: سوئیت ’ورسستر شایر’ به انضمام آثاری برای آواز ’کاوالیه سانگز’ میباشد
تحقیق. تفتیش. وارسی کردن. رسیدگی کردن. با دقت آگاهی حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :مثل حارس میزنی وارس. (از یادداشتهای مؤلف) ، دریافتن. (ناظم الاطباء) ، بازرسیدن. (ناظم الاطباء) ، رسیدن: آه اگر دست دل من به تمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد. سعدی
تحقیق. تفتیش. وارسی کردن. رسیدگی کردن. با دقت آگاهی حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :مثل حارس میزنی وارس. (از یادداشتهای مؤلف) ، دریافتن. (ناظم الاطباء) ، بازرسیدن. (ناظم الاطباء) ، رسیدن: آه اگر دست دل من به تمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد. سعدی
ترسیدن. بیم داشتن. هراس داشتن. بشکوهیدن. (یادداشت به خط مؤلف). ترسیدن و واهمه کردن باشد. (برهان) : کز بیم ناوک تو به مغرب به روزو شب اندر تن عدو بهراسد همی روان. فرخی. هنگام مدح او دل مدحت کنان او از بیم نقد او بهراسد ز شاعری. فرخی. سمندش چو آن زشت پتیاره دید شمید وهراسید و اندررمید. اسدی. به ایرانیان گفت گردان چین هراسیده اند از شما روز کین. اسدی. مسیحم که گاه از یهودی هراسم گه از راهب هرزه لا میگریزم. خاقانی. جان در کنف شاهست از حادثه نهراسد عیسی زبر چرخست از دار نیندیشد. خاقانی. هراسیدم از دولت تیزگام که بگذارد این نقش را ناتمام. نظامی. ز گوهر سفتن استادان هراسند که قیمت مندی گوهر شناسند. نظامی. خرد بخشید تا او را شناسیم بصارت داد تا هم زو هراسیم. نظامی. از عقوبت آخرت نهراسد. (گلستان)
ترسیدن. بیم داشتن. هراس داشتن. بشکوهیدن. (یادداشت به خط مؤلف). ترسیدن و واهمه کردن باشد. (برهان) : کز بیم ناوک تو به مغرب به روزو شب اندر تن عدو بهراسد همی روان. فرخی. هنگام مدح او دل مدحت کنان او از بیم نقد او بهراسد ز شاعری. فرخی. سمندش چو آن زشت پتیاره دید شمید وهراسید و اندررمید. اسدی. به ایرانیان گفت گردان چین هراسیده اند از شما روز کین. اسدی. مسیحم که گاه از یهودی هراسم گه از راهب هرزه لا میگریزم. خاقانی. جان در کنف شاهست از حادثه نهراسد عیسی زبر چرخست از دار نیندیشد. خاقانی. هراسیدم از دولت تیزگام که بگذارد این نقش را ناتمام. نظامی. ز گوهر سفتن استادان هراسند که قیمت مندی گوهر شناسند. نظامی. خرد بخشید تا او را شناسیم بصارت داد تا هم زو هراسیم. نظامی. از عقوبت آخرت نهراسد. (گلستان)
گریسیدن. مصدر کریس است که به معنی چاپلوسی کردن و فریب دادن و از راه بردن است. (آنندراج) (برهان). کرسیدن. کرشیدن. (فرهنگ فارسی معین). فریب دادن و خدعه کردن و از راه بیرون بردن و چاپلوسی نمودن. (از ناظم الاطباء)
گریسیدن. مصدر کریس است که به معنی چاپلوسی کردن و فریب دادن و از راه بردن است. (آنندراج) (برهان). کرسیدن. کرشیدن. (فرهنگ فارسی معین). فریب دادن و خدعه کردن و از راه بیرون بردن و چاپلوسی نمودن. (از ناظم الاطباء)
مجددا رسیدن، رسیدن وصول: (آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد) (بدایع سعدی)، سرکشی کردن تفتیش کردن، دریافتن ادراک، بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن: (هرکه بما میرسد وا میرسد)
مجددا رسیدن، رسیدن وصول: (آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد) (بدایع سعدی)، سرکشی کردن تفتیش کردن، دریافتن ادراک، بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن: (هرکه بما میرسد وا میرسد)