جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هاسیدن

هاسیدن

هاسیدن
بیم داشتن هراسیدن: (من باتوبدی هیچ ندارم زبدیها چیزی نتوان گرتو همی هاس می هاس خ) (لفا)
هاسیدن
فرهنگ لغت هوشیار

هاسیدن

هاسیدن
هراسیدن. بیم کردن. ترسیدن. (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیها
چیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس.
(از لغت فرس ص 201)
لغت نامه دهخدا

ماسیدن

ماسیدن
سفت شدن، منجمد شدن، بستن و سفت شدن روغن در روی چیزی
ماسیدن
فرهنگ فارسی عمید