جدول جو
جدول جو

معنی هاء - جستجوی لغت در جدول جو

هاء
بیار! گفته میشود: هاء یا رجل، یعنی هات، و هائیا انتما، و هاؤاانتم، هائی انت، باثبات یا، و هائیا انتما و هائین انتن و در همه این موارد همزه جانشین تاء در هات است و هاء یا رجل به فتح همزه معنای آن هات است و هاؤما و هاؤم، مانند هاکما و هاکم و هاء به کسر همزه، بدون یاء و هاؤما و هاؤن، مانند هاکما و هاکن، در همه جا همزه جانشین کاف میشود، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، ’و ها نحوها زیداً، ای خذه و فی التنزیل هاؤم اقرؤا کتابیه’، (جامع المقدمات ص 145)،
، و لاهاءاله ذا (یعنی سوگند خدای) ’ ... و استعمال میگردد با کاف خطاب و یا بدون آن، چنانکه در مذکردر مفرد میگویند: هاء و هاک، و در تثنیه: هاؤما و هاکما، و در جمع هاؤم و هاکم، و منه قوله تعالی: هاؤم اقرؤا کتابیه، (قرآن 19/69)، و در مؤنث در مفرد هاء و هاک و تثنیه هاء و هاکما و در جمع هاؤن و هاکن’، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هاژ
تصویر هاژ
متحیر، سرگشته، درمانده، زبون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هام
تصویر هام
همّ، حزن انگیز، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاج
تصویر هاج
متحیر، سرگشته، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاس
تصویر هاس
بیم، ترس
دیگر، نیز، برای مثال طیبتی کردم و پشیمانم / تا چنین چیزها نگویم هاس (عثمان مختاری - ۲۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
ابر برآمده، ابر تنک برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج). ابر بلند. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نیم پز گردیدن گوشت. نهائه. نهوء. نهاوه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نهوئه. (منتهی الارب). فهو نهی ٔ، پر گردیدن. (منتهی الارب). ممتلی شدن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ)
مقدار. اندازه. (از منتهی الارب). قدر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). یقال نهاء ماءه، ای مقدار ماءه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کجی و عیب کاسه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). عیب و کجی در کاسه و جز آن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
لهاء ماءه، مقدار یکصد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جمع واژۀ لهاه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صِ)
جمع واژۀ صهوه. (منتهی الارب). رجوع به صهوه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ فْ فُ)
مراهات. (ناظم الاطباء). رجوع به مراهات شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
زن فراخ شرم. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جای فراخ و وسیع. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
ابن بلندی بن مالک بن وعرّ، بانی شهر رهاء در جزیره. (از معجم البلدان). رجوع به رهاء (شهری است...) شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
نام قبیله ای است و رهاوی بدان منسوب است. (آنندراج) (از اقرب الموارد). قبیلۀ کوچکی است از مذحج و از آن قبیله است:مالک رهاوی بن مراره و یزید رهاوی بن شجره که صحابیان اند و عمیره بن عبدالمؤمن رهاوی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
تازگی و شکوفۀ گیاه، غورۀ خرمای زرد و سرخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
از ’ب ه ی’، خوبی و حسن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زیبایی. نیکویی. (فرهنگ فارسی معین). زیبایی. (مهذب الاسماء).
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بخش شهریار است که در شهرستان تهران واقع است. و 194 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
جمع واژۀ رهو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رهو شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
از ’ب ه ء’، انس گرفتن.
لغت نامه دهخدا
(ضُ)
جایگاهی است در شعر هذیل. ساعده بن جویّه گوید: شاعر فرزندی ازآن خویش را که در این سرزمین هلاک شده بدین شعر مرثیت گفته و شعر اینست:
لعمرک ما ان ذاضهاء بهیّن
علی ّ و ما اعطیته سیب نائل.
و از ذاضهاء پسر خویش خواهد که در آن زمین مدفون گشته است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
مقدار. یقال: هم زهاء ماءه، یعنی بقدر صداند. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زیرکی وجودت فکر، عقل، هوشیاری، هوشمندی، جودت رای، بزیرکی تصرف کردن، زیرکی هوشمندی، جودت رای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاء
تصویر لهاء
اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهاء
تصویر طهاء
ابر بلند، برابر آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساء
تصویر ساء
غمگین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهاء
تصویر شهاء
تیز ورن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهاء
تصویر زهاء
نما نمای هر چیز، اندازه، نزدیک به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهاء
تصویر رهاء
فراخ گسترده، فراخ کس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهاء
تصویر نهاء
پایان، آبگینه، اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهاء
تصویر دهاء
((دَ))
زیرکی، هوشمندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهاء
تصویر بهاء
((بَ))
روشنی، درخشندگی، زیبایی، نیکویی، زینت، آرایش، رونق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هال
تصویر هال
قرار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هال
تصویر هال
سرسرا، تالار
فرهنگ واژه فارسی سره