جدول جو
جدول جو

معنی نیوشا - جستجوی لغت در جدول جو

نیوشا
(دخترانه)
شنونده، شنوا، شنونده
تصویری از نیوشا
تصویر نیوشا
فرهنگ نامهای ایرانی
نیوشا
نیوشیدن، گوش کردن، شنیدن
تصویری از نیوشا
تصویر نیوشا
فرهنگ فارسی عمید
نیوشا
شنوا شنونده، یاد گیرنده آموزنده: (بهر کار کوشا بباید بدن بدانش نیوشا بباید شدن) (شا. بخ 254: 8)
تصویری از نیوشا
تصویر نیوشا
فرهنگ لغت هوشیار
نیوشا
((نِ))
شنوا، درک کننده
تصویری از نیوشا
تصویر نیوشا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نغوشا
تصویر نغوشا
شنوا، شنونده، پیرو آیین مانی، فرقه ای از مانویان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیوشه
تصویر نیوشه
گوش فرادادن به سخن کسی، دزدیده به گفتگوی دیگران گوش دادن، استراق سمع، آهسته گریستن، به صورتی که در گلو گرفتگی ایجاد شود
فرهنگ فارسی عمید
شنونده مستمع سماع و آن بافراد پایین ترین (پنجمین) طبقه از طبقات مانویان اطلاق میشده، (من باب اطلاق جزو بکل) پیرو آیین مانی مانوی: اندروی (سمرقند) جایگاه مانویانست و ایشانرا نغوشاک خوانند: ای نظامی کلکی بی سر و سامانی به نغوشاک و جهود و مغ و ترسا مانی. (سوزنی فرنظا)، (بخطا) زردشتی مجوس. توضیح ظاهرا نغوشاک و نغوشا را بخطا هم ریشه مغوش مگوش دانسته اند چنانکه مرحوم صادق هدایت برین عقیده بوده، (بخطا)} صابئین. {توضیح در ترجمه تفسیر طبری در ترجمه کلمه} صابئون {و} صابئین {همه جانغوشاکان آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیوشه
تصویر نیوشه
گوش فرادادن بسختی کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغوشا
تصویر نغوشا
((نِ یا نَ))
آتش پرست، گبر، شنوا، شنونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیوشه
تصویر نیوشه
((نِ ش))
دزدیده به گفتگوی دیگران گوش دادن، نغوشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیوشش
تصویر نیوشش
شنوایی، فرمان بری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشا
تصویر نوشا
(دخترانه)
نوشنده، آشامنده، نیوشا، شنوا، شنونده
فرهنگ نامهای ایرانی
امر از نیوشیدن: گوش کن، بشنو، در ترکیب بمعنی نیوشنده آید: پند نیوش سخن نیوش نصیحت نیوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیوش
تصویر نیوش
نیوشیدن، نیوشنده، پسوند متصل به واژه به معنای شنونده مثلاً سخن نیوش، نصیحت نیوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانیوشان
تصویر نانیوشان
ناشنیده، بی خبر، ناگهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانیوشان
تصویر نانیوشان
ناگهان، بی خبر
فرهنگ فارسی معین