جدول جو
جدول جو

معنی نغوشا

نغوشا((نِ یا نَ))
آتش پرست، گبر، شنوا، شنونده
تصویری از نغوشا
تصویر نغوشا
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نغوشا

نغوشا

نغوشا
شنونده مستمع سماع و آن بافراد پایین ترین (پنجمین) طبقه از طبقات مانویان اطلاق میشده، (من باب اطلاق جزو بکل) پیرو آیین مانی مانوی: اندروی (سمرقند) جایگاه مانویانست و ایشانرا نغوشاک خوانند: ای نظامی کلکی بی سر و سامانی به نغوشاک و جهود و مغ و ترسا مانی. (سوزنی فرنظا)، (بخطا) زردشتی مجوس. توضیح ظاهرا نغوشاک و نغوشا را بخطا هم ریشه مغوش مگوش دانسته اند چنانکه مرحوم صادق هدایت برین عقیده بوده، (بخطا)} صابئین. {توضیح در ترجمه تفسیر طبری در ترجمه کلمه} صابئون {و} صابئین {همه جانغوشاکان آمده است
فرهنگ لغت هوشیار

نغوشا

نغوشا
نغوشا و نغوشاک را فرهنگ نویسان بدین معانی آورده اند: 1- مذهب گبران. (اسدی) (برهان قاطع) (صحاح الفرس). مذهبی در کیش گبران. (اوبهی). 2- آتش پرست. (جهانگیری) (برهان قاطع). گبر. مغ. (جهانگیری). 3- جهود. (اوبهی) (صحاح الفرس). 4- صابئین، از دینی به دینی گرایندگان، یعنی از هر دینی چیزی را اخذ کردند، ملایکه می پرستند و زبور می خوانند و روی به کعبه نماز می گزارند. (برهان قاطع) (جهانگیری). 5- نام جهودی هم بوده است. 6- ازدینی به دین دیگر نقل کردن. (برهان قاطع). مرحوم صادق هدایت این کلمه را از مجوس، مگوش مشتق دانسته است. (مجلۀ موسیقی سال 2 شمارۀ 8 ص 35). ولی کریستن سن اصل کلمه را نیوشاگ دانسته است. (ایران در زمان ساسانیان ص 193). و آن صفت فاعلی است از نغوشیتن پهلوی = نغوشیدن = نیوشیدن، به معنی شنونده و مستمع، و همین کلمه است که عرب آن را به ’سماعون’ ترجمه کرده است، و آن پائین ترین - پنجمین - طبقه از طبقات مانویان است، و من باب اطلاق جزءبه کل به همه مانویان اطلاق می شده است. بنابراین این کلمه ربطی به صابئین ندارد. (از متن و حاشیۀ برهان قاطع چ معین ص 2152)
لغت نامه دهخدا

نغوشه

نغوشه
نیوشه، گوش فرادادن به سخن کسی، دزدیده به گفتگوی دیگران گوش دادن، استراق سمع، آهسته گریستن، به صورتی که در گلو گرفتگی ایجاد شود
نغوشه
فرهنگ فارسی عمید

نغوشاک

نغوشاک
شنونده مستمع سماع و آن بافراد پایین ترین (پنجمین) طبقه از طبقات مانویان اطلاق میشده، (من باب اطلاق جزو بکل) پیرو آیین مانی مانوی: اندروی (سمرقند) جایگاه مانویانست و ایشانرا نغوشاک خوانند: ای نظامی کلکی بی سر و سامانی به نغوشاک و جهود و مغ و ترسا مانی. (سوزنی فرنظا)، (بخطا) زردشتی مجوس. توضیح ظاهرا نغوشاک و نغوشا را بخطا هم ریشه مغوش مگوش دانسته اند چنانکه مرحوم صادق هدایت برین عقیده بوده، (بخطا)} صابئین. {توضیح در ترجمه تفسیر طبری در ترجمه کلمه} صابئون {و} صابئین {همه جانغوشاکان آمده است
فرهنگ لغت هوشیار