- نیاتور (پسرانه)
- نیاطوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
معنی نیاتور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریزنگاره
نقاشی با حداکثر ظرافت و خطوط ترسیم شده
سبکی در نقاشی و متداول در مشرق زمین که تصاویر را به صورت ظریف ترسیم می کند و اصول پرسپکتیو را در نظر نمی گیرد، تابلویی که با این شیوه ترسیم شود
فرانسوی سرشت زاد نهاد، پرهام
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نیاتور، از شخصیتهای شاهنامه، نام برادر قیصر روم از یاران سپاه خسروپرویز پادشاه ساسانی
رفت و بازگشت. درمورد ابلیطی که برای مسافرت بنقطه ای و بازگشتن از آن بمبدا خریده می شود اطلاق گردد
فرانسوی ریژکار
خلبان، هوانورد
تازه کار، دوست کار، ناپیشه کار
تولید کننده، موجب، سبب
وکیل مجلس
سمی است شدید جهت ساختن حشره کش و غیره
کسی که به خاطر میل و علاقۀ شخصی و نه برای کسب درآمد، در یکی از رشته های هنری، ورزشی یا فنی فعالیت می کند
نمک اسیدسیانیدریک که سمی مهلک است و جهت ساختن مواد حشره کش، استخراج طلا و در آبکاری به کار می رود
لاتینی چهاره زبانزدی در خنیا قطعه ای موسیقی مرکب از چهار جزو خواندنی یا نواختنی
گیاه خور گیاه خوار
فرانسوی تبردار: در روم باستان عنوان صاحب منصبی که پیشاپیش قاضیان و رجال عمده روم قدیم حرکت میکرد و تبری راکه بدان نوارها پیچیده بود با خود میبرد
میانجی، واسطه
گوشه ای ازدستگاه نواوماهوروشور
نامور نام آور. توضیح در اسامی اسپهبدان طبرستان آمده
گوشه ایست در دستگاه شور نشاببورک نیشاپورک نشاپورک نشابور
گوشه ایست در دستگاه شور نشاببورک نیشاپورک نشاپورک نشابور
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که کاری را صرفاً از روی علاقه و میل و نه برای کسب درآمد انجام دهد، غیرحرفه ای (واژه فرهنگستان)
((ژِ نِ تُ))
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای که بر اثر القای الکترومغناطیسی انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل کند، مولد برق، مولد (واژه فرهنگستان)
نمک اسید سیانیدریک، سمی است خطرناک که برای ساختن مواد حشره کش و نیز در آبکاری برقی به کار می رود
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
عنوان صاحب منصبی که پیشاپیش قاضیان و رجال عمده روم قدیم حرکت می کرد و تبری را که بدان نوارها پیچیده بود، با خود می برد
دستگاهی که با استفاده از انرژی مکانیکی جریان الکتریسیته تولید می کند، مولد
عضو مجلس سنا
Senator