جدول جو
جدول جو

معنی نگارش - جستجوی لغت در جدول جو

نگارش
نوشتن، مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
تصویری از نگارش
تصویر نگارش
فرهنگ فارسی عمید
نگارش
(نِ رِ)
نگاشتن. (آنندراج). اسم و حاصل مصدر از نگاشتن. (یادداشت مؤلف). نقش کردن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، تحریر. نوشتن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، انشاء. (یادداشت مؤلف) ، نقش و نگار. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، رسم. (ناظم الاطباء). نقاشی. (یادداشت مؤلف) ، تصویر. (یادداشت مؤلف) ، خط. تحریر. نوشته. (ناظم الاطباء). دستخط. (یادداشت مؤلف).
- ادارۀ نگارش، انطباعات. (لغات فرهنگستان). ادارۀ مطبوعات در بعضی وزارت خانه ها. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نگارش
نقش، تحریر: یرلیغ بر عهده جمیع حکام... صادر گردید تا ارباب تقاویم را از نگارش خرافات قدیم قدغن کنند... یا آیین نگارش. طریقه نوشتن (نامه ها داستانها کتابها در موضوعات مختلف) شیوه انشا. یا اداره نگارش. اداره مطبوعات (در بعض وزارتخانه ها)
فرهنگ لغت هوشیار
نگارش
((ن ر))
نوشتن
تصویری از نگارش
تصویر نگارش
فرهنگ فارسی معین
نگارش
نسخه، ثبت، تحریر
تصویری از نگارش
تصویر نگارش
فرهنگ واژه فارسی سره
نگارش
تحریر، کتابت، نگاشتن، نوشتن، ثبت، تالیف
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نگار
تصویر نگار
(دخترانه)
خوش قلب، نقش، بت، صنم، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
(دخترانه)
شکل دارای نقش و نگار، نقش، شکل، تصویر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت نقاشی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگاری
تصویر نگاری
چراغ شیره کشی، اسبابی که با آن شیرۀ تریاک را تدخین می کنند، (اسم، صفت نسبی، منسوب به نگار) بخش دوم معدۀ نشخوارکنندگان که روی آن نقش و نگارهای مسدس شکل است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگارش
تصویر انگارش
پندار، وهم، گمان، قصه، افسانه، علم ریاضی، ریاضیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگار
تصویر نگار
نگاشتن، کنایه از بت، کنایه از زیور، رنگین، نقش، تصویر، برای مثال از نقش و نگار در و دیوار شکسته / آثار پدید است صنادید عجم را (عرفی - ۸)
کنایه از معشوق، محبوب، پسوند متصل به واژه به معنای نگارنده مثلاً روزنامه نگار،
پسوند متصل به واژه به معنای نقاش مثلاً چهره نگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگرش
تصویر نگرش
دیدگاه، ملاحظه، رعایت، نظر، نگاه، دیدن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ رَ)
چوبی باشد که زیر دیواری نهند تا نیفتد یا در زیر چوب شکسته از سقف. (صحاح الفرس). چوبی را گویند که در زیر چوب سقف که شکسته باشد، نهند و بر دیواری که مشرف بر افتادن باشد، نصب سازند. (برهان قاطع). چوبی که در زیر چوب سقف شکسته و دیوار شکسته نهند تا نیفتد. (جهانگیری) (فرهنگ نظام) (از انجمن آرا) (از آنندراج). چون باریدن بمعنی فروریختن آمده، معنی ترکیبی این لغت فرونریزد است. (انجمن آرا) (فرهنگ نظام) (آنندراج). چوبی که در زیر تیر شکستۀ سقف نهند و نیز چوبی که بر دیوار شکست خورده و مشرف بر افتادن نصب کنند. (ناظم الاطباء). چوبی که زیر تیر شکستۀ سقف یا دیوار زنند. (فرهنگ خطی) ، نافرمانی. سرکشی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ رَ / رِ)
شکل. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ رِ)
انگاردن. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
نباش آنکه نبش قبرکندگورشکاف: نترسم زانکه نباش طبیعت گورشکافد که مهتاب شریعت رابه شب کردم نگهبانش. (خاقانی سج. 210)، کفن دزد، (کشتی رانی) آلتی است که دردنباله فرمن نصب شده چونکه فرمن مرکب ازدوچوب است: چوب اول را} فرمن مول {وچوب دوم را} نباش {گویند (سواحل خلیج فارس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت منقوش شکل
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نگار، قسمتی از سیرابی گوسفند که روی آن نقش و نگارهای مسدس شکل است و بهمین سبب آنرا نگاری نامند. توضیح اصولا معده گوسفند بچند قسمت تقسیم میشود: سیرابی نگاری شیردان هزارلا، یکی از وسایل کشیدن شیره تریاک است بدین طریق که شیره را بدان چسبانند و با چراغ کشند. آلت مذکور دارای چوبی دراز حقه ای آهنین وشبیه سرآب پاش بنام چلم است
فرهنگ لغت هوشیار
نگاه نظر، ملاحظه رعایت، دقت توجه: اندرین نه خرد باشد و نه حمیت که مرچنان خداوندی دارد که چندین نگرش کند. یابی نگرش. بی دقت: و بی تکلف و بی نگرش همی حرب کنند، نظر و اتصال در کواکب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگارش
تصویر انگارش
پندار وهم گمان. یا علم انگارش علم ریاضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگار
تصویر نگار
نقش، چیزی که با رنگ بدیوار و کاغذ کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگرش
تصویر نگرش
((نِ گَ رِ))
نگریستن، بینش، نظر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگار
تصویر نگار
((ن))
نقش، تصویر، بت، معشوق، محبوب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگاری
تصویر نگاری
((ن))
وسیله ای که با آن شیره تریاک را می کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگار
تصویر نگار
نقش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگرش
تصویر نگرش
ملاحظه، نظر، نقطه نظر، منظور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
فرتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمارش
تصویر نمارش
اشاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
تصویر، شکل، نقشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زنگارش
تصویر زنگارش
اکسیداسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انگارش
تصویر انگارش
تصور، ریاضی، تجسم، تخیل
فرهنگ واژه فارسی سره
شکل، نقش، طرح، تمثیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نگرش
تصویر نگرش
Attitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نگرش
تصویر نگرش
atitude
دیکشنری فارسی به پرتغالی