جدول جو
جدول جو

معنی نکاث - جستجوی لغت در جدول جو

نکاث
(نُ)
آبله ریزه که در دهان شتر برآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). لغتی است در لکاث. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناکث
تصویر ناکث
شکنندۀ عهد و پیمان، پیمان شکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکاح
تصویر نکاح
عقد زناشویی بستن، عقد ازدواج، زناشویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکاف
تصویر نکاف
بهله، دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاپ، نکاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکاپ
تصویر نکاپ
بهله، دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاف، نکاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکاب
تصویر نکاب
بهله، دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاپ، نکاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکال
تصویر نکال
عذاب، عقوبت، سزا، اشتهار به فضیحت و رسوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکات
تصویر نکات
نکته ها، مساله های دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر به دست آید، جمله های لطیفی که در شخص تاثیر کند و مایه های انبساط شود، جمع واژۀ نکته
فرهنگ فارسی عمید
(نُ ثَ)
شکسته و ریزۀ مسواک که در دهان بماند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) ، پاره های گسستۀ سر رسن. (منتهی الارب) (آنندراج). پاره های گسستۀ سر ریسمان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
نکاب. (برهان قاطع). نکاپ. (آنندراج) (انجمن آرا). بهله. (جهانگیری) (ناظم الاطباء). بهلۀ میرشکاران. (برهان قاطع). بهلۀ باز. (از انجمن آرا) (آنندراج). دستکش قوشچیان و شکارچیان. (ناظم الاطباء). و رجوع به نکاب شود
لغت نامه دهخدا
(نُثْ ثا)
غیبت کنندگان. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). جمع واژۀ ناث ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به ناث ّ شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
روغن که بر زخم مالند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا)
تفتیش کننده. بازکاونده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جستجوکننده در کارها. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وِ / وُ)
ناشتاشکن که بامداد خورند. (منتهی الارب) (آنندراج). ما یستعجل به من الغداء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
سنگی است درخشان لغزان برای گچ کاری، بیماری شتر که آبله ریزه مانندی بر دهان وی برآید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لُکْ کا)
گچ گر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
آماسی است در بن زنخ شتر یا بیماریی است در حلق شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). ورم و آماس بناگوش شتر. (برهان قاطع) (از جهانگیری). و آن کشنده است. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از متن اللغه). و آن شتر را منکوف و منکوفه گویند. (از متن اللغه) ، آماس بناگوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). گوش گل و آن آماس نکفه باشد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به المنجد شود
لغت نامه دهخدا
جمع نکته، از ریشه پارسی ک نکته ها خجک ها دیل ها جمع نکته. توضیح جمع} نکته {مانند} نقاط {اغلب (در تداول) بضم نون خوانده میشود ولی (در اصل) بکسر آن است. فیو می گوید: النکته فی الشی کالنقطه وال، جمع نکت و نکات مثل برمه و برم و برام و نکات بالضم عامی
فرهنگ لغت هوشیار
آماس بنا گوش در شتر دستکش پوستی که میر شکاران بر دست کنند تا بتوانند بازو شاهین و جز آنها را در دست گیرند بهله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکاث
تصویر لکاث
گچ کاران گچگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکث
تصویر ناکث
شکننده عهد و پیمان، بر هم زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجاث
تصویر نجاث
تفتیش کننده، جستجو کننده در کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفاث
تصویر نفاث
جادوگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکال
تصویر نکال
عقوبت، سزا، رنج، عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکاف
تصویر نکاف
ورمی دردناک و کشنده که در بناگوش شتر یا حلق او پیدا می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکاح
تصویر نکاح
زن کردن، تزویج، شوی کردن، ازدواج
فرهنگ لغت هوشیار
دستکش پوستی که میر شکاران بر دست کنند تا بتوانند بازو شاهین و جز آنها را در دست گیرند بهله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکث
تصویر ناکث
((کِ))
عهدشکن، پیمان شکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفاث
تصویر نفاث
((نَ فّ))
دمنده، فوت کننده، جادوگر، ساحر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکاب
تصویر نکاب
((نِ))
نکاب، نکاف، دستکش پوستی که میرشکاران بر دست کنند تا بتوانند باز و شاهین و جز آن ها را در دست گیرند، بهله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکات
تصویر نکات
((نِ))
جمع نکته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکاح
تصویر نکاح
((نِ))
ازدواج، زناشویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکاف
تصویر نکاف
((نُ))
آماس بناگوش، آماسی است در بن زنخ شتر، بیماری ای است در حلق شتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکال
تصویر نکال
((نَ))
عقوبت، عذاب، اشتهار به فضیحت و رسوایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکات
تصویر نکات
نکته ها
فرهنگ واژه فارسی سره