جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نفاث

نفاث

نفاث
دمنده. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). نفاخ. (مهذب الاسماء). آنکه می دمد. (ناظم الاطباء). سحار. سحرکننده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

نفاغ

نفاغ
قدحی که با آن شراب بخورند، برای مِثال دل شاد دار و پند کسائی نگاه دار / یک چشم زو جدا مشو از رطل و از نفاغ (کسائی - مجمع الفرس - نفاغ)
نفاغ
فرهنگ فارسی عمید

نفام

نفام
تیره رنگ، سیه فام، برای مِثال بخیزد یکی تندگرد از میان / که روی اندر آن گرد گردد نفام (دقیقی - ۱۰۳)، زشت و زبون، ناخوش
نفام
فرهنگ فارسی عمید

نفاذ

نفاذ
جاری بودن امر و حکم، فرو رفتن و گذشتن چیزی از چیز دیگر مثل فرو رفتن تیر در هدف و گذشتن از آن
نفاذ
فرهنگ فارسی عمید