جدول جو
جدول جو

معنی نوگواره - جستجوی لغت در جدول جو

نوگواره
(نَ / نُو گُ رَ / رِ)
هرزه گو. پرگوی. (از رشیدی) (جهانگیری) (برهان قاطع). بسیارگوی. (سروری). نوگفاره. (از سروری) (از برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آثار و بقایای موجودات زندۀ قدیمی (حیوانی یا نباتی) مانند استخوان و دندان و صدف و امثال آن ها که از زمان های قدیم در داخل طبقات زمین باقی مانده و به صورت سنگ درآمده است و از مطالعۀ آن ها می توان تا حدی به احوال جانداران قدیم و همچنین عمر طبقات زمین پی برد، فسیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
ماتم داری، عزاداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشواره
تصویر گوشواره
زیوری که زنان در پرۀ گوش خود آویزان می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناگذاره
تصویر ناگذاره
آنچه منفذ و گذرگاه به سوی خارج نداشته باشد، بن بست
کوچۀ ناگذاره: کوچۀ بن بست
فرهنگ فارسی عمید
(گُ رَ / رِ)
هضم ناشده. تحلیل نرفته، هر چیز که زیان و رنج آورد، آبی که موافق نباشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ /نُو گُ رَ / رِ)
هرزه گوی. پرگوی. نوگواره. (برهان قاطع). بسیارگوی. (از سروری) (از صحاح الفرس). پرحرف. نوگفار. (ناظم الاطباء). رجوع به نوگواره شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو کِ رَ / رِ)
رجوع به نوگفاره و نوگواره و نیز رجوع به برهان قاطع شود
لغت نامه دهخدا
ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشگوار
تصویر نوشگوار
در گوارایی چون آب زندگانی (زیرا که چشمه نوش چشمه آب حیوان است) : (نوش ساقی و جام نوشگوار گرم تر کرده عشق را بازار) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقواره
تصویر ناقواره
ناجور، نامتناسب، بی قواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناگذاره
تصویر ناگذاره
غیر نافذ، بن بست
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که هضم نشودبدهضم، بدهضمی امتلا: همیشه لب مرد بسیار خوار در آروغ بد باشد از ناگوار. (نظامی لغ)، ناخوش آینده بطبع بدمزه: (واستقبال مقدم مرا چنین ذخیره نامحدودو شربتی ناگوارمهیا کرده ای، {ناملایم بطبع سخت دشوار: برفقیران محنت و پیری نباشد ناگوار کی غم دندان خوردآن کس که نانی نیستش ک (صائب)، آنکه مصاحبتش ملایم طبع دیگران نباشد گران جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوکواره
تصویر نوکواره
هرزه گوی پر گوی
فرهنگ لغت هوشیار
عدم هضم: جمله ناگوارشت از طلب گوارش است ترک گوارش ارکنی زهر گوار آیدت. (دیوان کبیر.: 1: ص 195)، سوء هضم
فرهنگ لغت هوشیار
مطلعی که پس از مقطع آرند مطلع دوم: طغرا در آخر غزل آورد مطلعی کان گوشواره طرز سخن دانی من است. (طغرا)، دفتر وسط عرض فرد دفتر که عقد میزان در آن نویسند، خلاصه حساب، مروارید بزرگی که در صدف جز آن یک نباشد، پارچه منقش و زر دوزی که برای زینت کنار عمامه قرار دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری ماتم داری تعزیه
فرهنگ لغت هوشیار
بقایای متحجر شده موجودات زنده اعصار قدیمه. این بقایا علم به احوال موجودات گذشته را به مقیاس بسیار زیادی برای ما روشن میکنند و نیز در تشخیص سن طبقات زمین موثرند فسیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگواره
تصویر سنگواره
((سَ رَ یا رِ))
فسیل، بقایای موجودات زنده گذشته های دور که به صورت سنگ درآمده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوشواره
تصویر گوشواره
((رِ))
زینتی که زنان در گوش آویزند، آن است که بر دو جانب در ورودی های ساختمان دو ستون بنا کرده و نیم آجر عقب تر سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
خطر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موشواره
تصویر موشواره
ماوس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوگزاری
تصویر نوگزاری
خبرگزاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
عزاداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تعزیه، تعزیه گردانی، نمایش مذهبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
Lament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
плач
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
Klagelied
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
плач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
哀悼
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سوگواری
تصویر سوگواری
lamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی