ناگواری ناگواری مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مِثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا فرهنگ فارسی عمید
ناگواری ناگواری ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی فرهنگ لغت هوشیار
نگوساری نگوساری نگونساری: نگو ساری هر بدعت ازو بود که نور گوهر دولت ازو بود. (اسرارنامه عطار) فرهنگ لغت هوشیار