جدول جو
جدول جو

معنی نوکر - جستجوی لغت در جدول جو

نوکر
خدمتکار مرد، مستخدم، چاکر، سپاهی
تصویری از نوکر
تصویر نوکر
فرهنگ فارسی عمید
نوکر
خدمتکار، فرمانبردار، گماشته، چاکر
تصویری از نوکر
تصویر نوکر
فرهنگ لغت هوشیار
نوکر
((نُ کَ))
خدمتکار مرد، چاکر
تصویری از نوکر
تصویر نوکر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوکری
تصویر نوکری
فروتنی، مشاور بودن، کارمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوذر
تصویر نوذر
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوبر
تصویر نوبر
(دخترانه)
تر و تازه و جدید، شاداب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوکار
تصویر نوکار
اکسترن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توکر
تصویر توکر
پر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوکر
تصویر پوکر
نوعی بازی و قمار با ورق شبیه بازی آس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژوکر
تصویر ژوکر
برگی از ورق های بازی که تصویر دلقک بر آن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوکار
تصویر نوکار
کسی که تازه به کاری یا فراگرفتن هنری شروع کرده، تازه کار، کم تجربه
نوکر، خدمتکار مرد، مستخدم، چاکر
سپاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوبر
تصویر نوبر
تازه، نو، میوه ای که تازه به بازار آورده باشند
نوبر کردن: خوردن میوۀ نورسیده، دست یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوار
تصویر نوار
رشتۀ پهن شبیه تسمه که از پشم یا پنبه یا ابریشم می بافند، رشته ای از پارچه که برای تزئین در حاشیۀ آن به کار می رود، رشتۀ باریک و طولانی که با امواج مغناطیسی، صوت وتصویر بر روی آن ضبط شده است و در داخل قاب مخصوص قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موکر
تصویر موکر
لاتینی کفک از گیاهان کفک. یا موکرها. کفکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوار
تصویر نوار
رشته ای پهن که آنرا ریسمان بافند و بر خیمه دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوتر
تصویر نوتر
فرانسوی دبیر، دفتر دار، ویر استار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوبر
تصویر نوبر
تازه سال، نو شکفته، نو دمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوکه
تصویر نوکه
دهش، بوسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوکار
تصویر نوکار
تازه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوفر
تصویر نوفر
فرانسوی تازه گشته نیلوپر زرد نیلوپر آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوکر
تصویر پوکر
((پُ کِ))
نوعی قمار با ورق
فرهنگ فارسی معین
از ورق های بازی که در هر دسته دو عدد وجود دارد و می توان آن را به جای هر ورق دیگر به کار برد، آن که در بین عده ای بهترین باشد، دلقک، آن که با رفتار و حرکاتش باعث خنده دیگران شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژوکر
تصویر ژوکر
((کِ))
برگی از دسته ورق بازی که معمولاً روی آن تصویر دلقک دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوبر
تصویر نوبر
((نُ بَ))
میوه نورس، هرچیز که تازه پدید آمده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوار
تصویر نوار
((نَ وّ))
تابان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوار
تصویر نوار
((نَ))
رشته ای پهن مانند تسمه که از پشم یا پنبه یا ابریشم می بافند، رشته باریک مغناطیسی شده مانند، نوار ضبط صوت یا ویدئو، ناحیه باریک و دراز از یک سرزمین، هر چیز که به شکل رشته ای باریک درآمده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نودر
تصویر نودر
تازه پیداشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوکرباب
تصویر نوکرباب
کسی که از طبقۀ نوکران باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوکری دولت
تصویر نوکری دولت
نوکری دیوان کارمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوکردن
تصویر نوکردن
تجدید کردن، از سر گرفتن، تجدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوکر دولت
تصویر نوکر دولت
نوکر دیوان کارمند
فرهنگ لغت هوشیار
نوکر دیوان کارمند کسی که از طبقه نوکران و خدمتگزاران باشد، عضو اداره (دولتی) : (بود نوکر باب کمتر حشر او محدود تر وز جوانان اداری هر طرف محشر نبود) (بهار 347: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نور
تصویر نور
(دخترانه)
روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نور
تصویر نور
فروغ، شید، روشنایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نور
تصویر نور
شکوفه، غنچه، شکوفۀ سفید
فرهنگ فارسی عمید