معنی نوکر نوکر پادو، پیشخدمت، چاکر، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، عبد، غلام، گماشته، مستخدم، هندومتضاد: ارباب، کنیز فرهنگ واژه مترادف متضاد