جدول جو
جدول جو

معنی نونویس - جستجوی لغت در جدول جو

نونویس
قسمتی از کتاب خطی با خطی تازه تر از خط کاتب تمام کتاب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
ناقوس ها، زنگهای بزرگی که در کلیسا نصب می کنند و هنگام مراسم مذهبی نواخته می شود، جمع واژۀ ناقوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رونویسی
تصویر رونویسی
رونوشت برداشتن از نوشتۀ دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رونویس
تصویر رونویس
کسی که از روی نوشته ای نسخه برداری می کند، رونوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نونوار
تصویر نونوار
کسی که تازه سر و وضع خوب پیدا کرده، آنکه تازه به نوایی رسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانویس
تصویر نانویس
نانوشته، نوشته نشده، ازقلم افتاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
ناموس ها، شرف ها، عفت ها، عصمت ها، کنایه از آگاه و مطلع به باطن امور، راز ها، سرها، کاردان ها، کمینگاههای صیاد، جمع واژۀ ناموس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طواویس
تصویر طواویس
طاووس ها، پرنده ای زیبا از خانوادۀ کبک که نر آن دم چتری بزرگ با پرهای رنگین دارد، جمع واژۀ طاووس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودنویس
تصویر خودنویس
قلمی با محفظۀ جوهر و بدون نیاز به زدن در دوات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانویسا
تصویر نانویسا
آنکه نوشتن نداند، آنکه نتواند بنویسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوشنویس
تصویر خوشنویس
آنکه خط را به زیبایی می نویسد، خطاط
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
جمع واژۀ ناووس. رجوع به ناووس و نائوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوشنویس
تصویر خوشنویس
کسی که خط نیک از روی تعلیم نویسد، خطاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طواویس
تصویر طواویس
جمع طاووس، فراشمرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکنویس
تصویر چکنویس
بزات نویس، قباله نویس، مستوفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
جمع ناموس
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه نوشتن نداندامی: اگربودی کمال اندرنویسایی وخوانایی چراآن قبله کل نانویسابودوناخواناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادویس
تصویر نادویس
چین خوردگیهای زمین که بشکل ناو است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
جمع ناقوس، درای ها جمع ناقوس
فرهنگ لغت هوشیار
نوشته نشده ازقلم افتاده: چندقلم نانویس داریم، ثبت نشده روی کاغذ نیامده: حساب نانویس، آنکه یاآنچه ننویسدظنکه درنوشتن روان نیست: قلم نانویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رو نویس
تصویر رو نویس
عمل رونوشت برداشتن استنساخ کردن کپیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانویس
تصویر پانویس
((نِ))
زیرنویس، پانوشت، پان وشته، آن چه جدا از متن اصلی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکنویس
تصویر چکنویس
((چَ یا چِ نِ))
برات نویس، قباله نویس، مستوفی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشنویس
تصویر خوشنویس
((~. نِ))
خطّاط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودنویس
تصویر خودنویس
((~. نِ))
نوعی قلم دارای محفظه ای که جوهر را در آن می ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دورنویس
تصویر دورنویس
((نِ))
فکس، دورنگار (واژه فرهنگستان)، دستگاهی برای مخابره تصویر نامه و اسناد و آن چه روی کاغذ آمده باشد، نمابر، پست تصویری، فاکس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رونویسی
تصویر رونویسی
((نِ))
رونوشت برداشتن، نسخه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
((نَ))
جمع ناموس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواقیس
تصویر نواقیس
((نَ))
جمع ناقوس
فرهنگ فارسی معین
((نُ. نَ))
کسی که تازه به مالی رسیده و به آراستن سر و وضع ظاهر خود پرداخته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برنویس
تصویر برنویس
مصنف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشنویس
تصویر خوشنویس
خطاط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرنویس
تصویر سرنویس
عنوان، عنوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رونویسی
تصویر رونویسی
Transcription
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رونویسی
تصویر رونویسی
транскрипция
دیکشنری فارسی به روسی