معنی چکنویس - فرهنگ فارسی معین
معنی چکنویس
- چکنویس((چَ یا چِ نِ))
- برات نویس، قباله نویس، مستوفی
تصویر چکنویس
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با چکنویس
چکنویس
- چکنویس
- برات نویس و قباله نویس و مستوفی. (ناظم الاطباء). صکاک. شروطی. ثبات. و رجوع به چک شود
لغت نامه دهخدا
کنویس
- کنویس
- دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه وارادک شهرستان مشهد واقع و 1366 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
رونویس
- رونویس
- کسی که از روی نوشته ای نسخه برداری می کند، رونوشت
فرهنگ فارسی عمید