- نوزند
- اثر، نشانه
معنی نوزند - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترجمه
طفلی که تازه به دنیا آمده، تازه زاییده شده
در جشن کستی بندی کودک در آیین زردشتی
نوزاده: (نه پیر است و نه نوزاد میان این و آن)
نورسته، نوخاسته
تند و تیز، کشتی، اسب یا شتر تیزرو، برای مثال یکی را بهایی به تن درکشد / یکی را نوندی کشد زیر ران (فرخی - ٢4٨) ، پیک یا سوار تندرو
تیز رو تند رو، مرکوب (اسب استر) تند رو: (روز جستن تازیانی چون نوند روزدن چون شست ساله سود مند) (رودکی. لفا. هر. 29)، بیک قاصد، خبر گیر خبر آور: (چرخ چنین است و بر بن ره رود لیک زهر نیک و زهر بد نوند) (رودکی. صحاح الفرس)