جدول جو
جدول جو

معنی نوزند - جستجوی لغت در جدول جو

نوزند
اثر، نشانه
تصویری از نوزند
تصویر نوزند
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نورند
تصویر نورند
ترجمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوزاد
تصویر نوزاد
طفلی که تازه به دنیا آمده، تازه زاییده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوزود
تصویر نوزود
در جشن کستی بندی کودک در آیین زردشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزاد
تصویر نوزاد
نوزاده: (نه پیر است و نه نوزاد میان این و آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزاد
تصویر نوزاد
((نُ))
کودکی که تازه به دنیا آنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوگند
تصویر نوگند
((نُ گَ))
نورسته، نوخاسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوکند
تصویر نوکند
نورسته، نوخاسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوند
تصویر نوند
تند و تیز، کشتی، اسب یا شتر تیزرو، برای مثال یکی را بهایی به تن درکشد / یکی را نوندی کشد زیر ران (فرخی - ٢4٨)، پیک یا سوار تندرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوند
تصویر نوند
تیز رو تند رو، مرکوب (اسب استر) تند رو: (روز جستن تازیانی چون نوند روزدن چون شست ساله سود مند) (رودکی. لفا. هر. 29)، بیک قاصد، خبر گیر خبر آور: (چرخ چنین است و بر بن ره رود لیک زهر نیک و زهر بد نوند) (رودکی. صحاح الفرس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوند
تصویر نوند
((نَ وَ))
پیک، نامه بر، تیزرو، تندرو
فرهنگ فارسی معین