جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نوگند

نوگند

نوگند
نورسته. نوخاسته. (برهان قاطع) (جهانگیری). رجوع به نوکنده شود
لغت نامه دهخدا

سوگند

سوگند
قسم، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد
فرهنگ لغت هوشیار

سوگند

سوگند
قسم، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد، گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است. برای تشخیص گناهکار از بی گناه
سوگند
فرهنگ فارسی معین