جدول جو
جدول جو

معنی نواقل - جستجوی لغت در جدول جو

نواقل
جمع ناقله، پاکش ها جابه جا کننده ها جمع ناقله وسیله ای که کسی یا چیزی را از جایی بجایی برد
فرهنگ لغت هوشیار
نواقل
((نَ قِ))
جمع ناقله
تصویری از نواقل
تصویر نواقل
فرهنگ فارسی معین
نواقل
جمع واژۀ ناقله، ناقل، مردمی که از جایی به جایی نقل مکان کنند
تصویری از نواقل
تصویر نواقل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نواقلی
تصویر نواقلی
منسوب به نواقل. یا اداره نواقلی اداره طرق اداره راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقص
تصویر نواقص
کاستی ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثواقل
تصویر ثواقل
جمع ثاقل، دانگ ها پرپره های درست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوازل
تصویر نوازل
جمع واژۀ نازله، بلا، مصیبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواقص
تصویر نواقص
ناقص ها، چیزهایی که کامل نیست مثلاً اطلاعات ناقص، معیوبها، چیزهایی یا کسانی که به حد کمال نرسیده، جمع واژۀ ناقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوافل
تصویر نوافل
جمع واژۀ نافله، نماز مستحبی که پس از نماز واجب خوانده می شود، عبادتی که واجب نباشد، عبادت غیر واجب، عطیه، بخشش، غنیمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواقص
تصویر نواقص
جمع ناقصه، ابوندان بش ها کنارها آک ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نافله، به نمازها جمع نافله نمازهای سنت که واجب نباشدنمازهای مستحب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقص
تصویر نواقص
((نَ قِ))
جمع ناقص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوافل
تصویر نوافل
((نَ فِ))
جمع نافله، نمازهای سنت که واجب نباشد، نمازهای مستحب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناقل
تصویر ناقل
نقل کننده، روایت کننده، جابه جا کننده
فرهنگ فارسی عمید
آنکه چیزی را از جائی بجائی میبرد، نقل کننده خبر، راوی، روایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوال
تصویر نوال
بخشش، عطا، دهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقل
تصویر ناقل
((قِ))
حمل کننده، جابه جا کننده، نقل کننده، روایت کننده، انتقال دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
((نَ))
دهش، بخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
عطا، بهره، نصیب
فرهنگ فارسی عمید