جدول جو
جدول جو

معنی نوآورده - جستجوی لغت در جدول جو

نوآورده
(کَ / کِ)
بدیع. تازه، باکوره. نوباوه. ناوباوه. (یادداشت مؤلف از زمخشری). نورس. تازه رس:
انگور نوآورده ترش طعم بود
روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
نوآورده
بدیع طرفه
تصویری از نوآورده
تصویر نوآورده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برآورده
تصویر برآورده
بالابرده شده، روا شده، پرورده، بنای مرتفع، برای مثال به درگاه شاه آفریدون رسید / برآورده ای دید سرناپدید (فردوسی - ۱/۱۱۱)، آنکه زیردست پادشاهی یا بزرگی پرورش یافته و به مرتبۀ بلند رسیده
فرهنگ فارسی عمید
(فَ وَ دَ / دِ)
فراآورده. محصول. آنچه به دست آورده شده. رجوع به فراآورده شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مبدع. مبتکر. نوآور. که بدعتی تازه نهد یا چیزی تازه و بی سابقه به وجود آورد
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ دَ / دِ)
داخل کرده شده. واردشده. سپوخته، جای و قرار داده شده: مدثر، جامه در سر درآورده، مدغم، خارج شده، پایین آورده، پی هم شده: مردف، از پی درآورده، درهم کرده شده: مشبک، انگشتان و آنچه بدان ماند بهم درآورده. (دهار). و رجوع به درآوردن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ وَ دَ / دِ)
صنیع. مصنوع. ساخته. ساخته شده: این از برآوردگان فلان است از ساخته ها و از صنایع اوست. (یادداشت بخط مؤلف). صنیع، کار ساخته و برآورده. (منتهی الارب) :
تهمتن یکی خانه از خاره سنگ
برآورده دید اندر آن جای تنگ.
فردوسی.
دین سرایی است برآوردۀ پیغمبر
تا همه خلق بدو در به قرار آید.
ناصرخسرو.
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناخورده
تصویر ناخورده
آنکه چیزنخورده یا ننوشیده، آنچه که خورده نشده: (وآنچ نا خورده بماند یعنی استخوان. . {مقابل خورده. آنکه چیزی رانخورد: چون خورشید آسمان برنده خوردی پز خلق و ناخورنده. (تحفه العراقین) مقابل خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
بالا برده برافراشته، پرورده تربیت شده، بیرون کشیده مستخرج، پیدا شده ظاهر شده، افراشته -6 تعمیر شده مرمت گشته اصلاح شده، تمام شده مکمل، انباشته پر شده، قبول شده پذیرفته شده و انجام یافته (حاجت و تقاضای کسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برآورده
تصویر برآورده
((~. وَ دِ))
پرورش داده، برکشیده، اجابت شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوآوردگی
تصویر نوآوردگی
ابتکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
مبتکرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرآورده
تصویر فرآورده
محصول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
إبداعيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
Innovative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innovant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
혁신적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
جدید
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
นวัตกรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
חדשני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
革新的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
创新的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
bunifu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
উদ্ভাবনী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
yenilikçi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
inovatif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
नवोन्मेषी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innovativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innovatief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
інноваційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
инновационный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innowacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innovador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
inovador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوآورانه
تصویر نوآورانه
innovativ
دیکشنری فارسی به آلمانی