جمع واژۀ نکایه: ملک هند اثر نکایات رایات سلطان در... ولایت خویش مشاهدت کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 293). رعیت دلیر شدند و چون مرغان بهاری به زبان زاری... نواهای نکایات زدند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 35). رجوع به نکایت و نکایه شود
جَمعِ واژۀ نکایه: ملک هند اثر نکایات رایات سلطان در... ولایت خویش مشاهدت کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 293). رعیت دلیر شدند و چون مرغان بهاری به زبان زاری... نواهای نکایات زدند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 35). رجوع به نکایت و نکایه شود
مهایاه. کاری که بر آن آمادگی و موافقت و سازواری کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح فقه) تقسیم منافع مال مشترک است طبق اجزاء آن یا برحسب زمان. با تقاضای مهایاه از طرف یک یا چند نفر از شرکاء، دیگران را به قبول آن ملزم قرار نمی دهند و فقط با تراضی تمام شرکاء ممکن است آن را صورت خارجی بخشید. (از یادداشت های لغت نامه). تقسیم منافع متعاقباً و متناوباً. (از تعریفات جرجانی)
مهایاه. کاری که بر آن آمادگی و موافقت و سازواری کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح فقه) تقسیم منافع مال مشترک است طبق اجزاء آن یا برحسب زمان. با تقاضای مهایاه از طرف یک یا چند نفر از شرکاء، دیگران را به قبول آن ملزم قرار نمی دهند و فقط با تراضی تمام شرکاء ممکن است آن را صورت خارجی بخشید. (از یادداشت های لغت نامه). تقسیم منافع متعاقباً و متناوباً. (از تعریفات جرجانی)
در اوستا، اناهیتا یا اناهیته مرکب از جزء ’ا’، ادات نفی + آهیته یعنی چرکین و پلید و ناپاک، ’ا’ نفی بنا بقاعده دستور زبان اوستایی، چون بکلمه آهیته پیوسته مابین آنها نون وقایه فاصله شده است مانند انیران (= ان ایران = غیرایرانی، بیگانه) ، بنابراین اناهیته یعنی پاک و بی آلایش، در اوستا این صفت بارها در مورد فرشتگان و اشیاء استعمال شده، غالباً مهر و تشتر (تیر) و هوم و برسم و آب زور و فروغ و غیره بصفت اناهیته یعنی پاکی و بی آلایشی متصف شده اند. در پارسی باستان نیز همین کلمه چهار جا به معنی فرشته بما رسیده. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 329).
در اوستا، اناهیتا یا اناهیته مرکب از جزء ’اَ’، ادات نفی + آهیته یعنی چرکین و پلید و ناپاک، ’اَ’ نفی بنا بقاعده دستور زبان اوستایی، چون بکلمه آهیته پیوسته مابین آنها نون وقایه فاصله شده است مانند انیران (= ان ایران = غیرایرانی، بیگانه) ، بنابراین اناهیته یعنی پاک و بی آلایش، در اوستا این صفت بارها در مورد فرشتگان و اشیاء استعمال شده، غالباً مهر و تشتر (تیر) و هوم و برسم و آب زور و فروغ و غیره بصفت اناهیته یعنی پاکی و بی آلایشی متصف شده اند. در پارسی باستان نیز همین کلمه چهار جا به معنی فرشته بما رسیده. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 329).
جمع واژۀ نهایه. رجوع به نهایه و نهایت شود، نهایات الدار، حدودها و اقاصیها و اواخرها. (المنجد). حدود خانه و جائی که خانه به آن منتهی میشود. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ نهایه. رجوع به نهایه و نهایت شود، نهایات الدار، حدودها و اقاصیها و اواخرها. (المنجد). حدود خانه و جائی که خانه به آن منتهی میشود. (ناظم الاطباء)