جدول جو
جدول جو

معنی نهایتا - جستجوی لغت در جدول جو

نهایتا
سرانجام
تصویری از نهایتا
تصویر نهایتا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آناهیتا
تصویر آناهیتا
(دخترانه)
الهه آب، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناکتا
تصویر ناکتا
(دخترانه)
ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناهیرا
تصویر ناهیرا
(پسرانه)
روشنایی، نور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اناهیتا
تصویر اناهیتا
آناهیتا، نام فرشتۀ موکل بر آب، پاک، الوده نشده، در علم نجوم ستاره زهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهایت
تصویر نهایت
پایان، آخر، پایان امری یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشتا
تصویر ناشتا
شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد، گرسنه، غذانخورده
ناشتا شکستن: کنایه از غذایی اندک در بامداد خوردن، ناشتایی خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکایت
تصویر نکایت
گزند رساندن، کشتن یا مجروح کردن دشمن، پوست بازکردن زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آناهیتا
تصویر آناهیتا
نام فرشتۀ موکل بر آب، پاک، الوده نشده، در علم نجوم ستاره زهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
بی همتا، بی مانند، بی نظیر
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ مَ)
فسوسا! دریغا! حسرتا! دردا!
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جمع واژۀ نکایه: ملک هند اثر نکایات رایات سلطان در... ولایت خویش مشاهدت کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 293). رعیت دلیر شدند و چون مرغان بهاری به زبان زاری... نواهای نکایات زدند. (المضاف الی بدایعالازمان ص 35). رجوع به نکایت و نکایه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
مهایاه. کاری که بر آن آمادگی و موافقت و سازواری کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح فقه) تقسیم منافع مال مشترک است طبق اجزاء آن یا برحسب زمان. با تقاضای مهایاه از طرف یک یا چند نفر از شرکاء، دیگران را به قبول آن ملزم قرار نمی دهند و فقط با تراضی تمام شرکاء ممکن است آن را صورت خارجی بخشید. (از یادداشت های لغت نامه). تقسیم منافع متعاقباً و متناوباً. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
بی مثل. بی نظیر. بی مانند. (آنندراج). ناهمال، مخالف. مقابل. (از ناظم الاطباء). ضدّ. (زوزنی) (از منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن). نقیض. (از دهار). عکس. (دستور اللغه). صت ّ. ضدید. (از منتهی الارب). خلاف. آخشیج:
نیک بد دان در این سپنج سرای
جفت بد دستیار ناهمتای.
سنائی.
- ناهمتا شدن، تضاد. (از دهار).
، لنگه به لنگه. (یادداشت مؤلف). ناجور. که همتای دیگری نیست
لغت نامه دهخدا
(اَ)
در اوستا، اناهیتا یا اناهیته مرکب از جزء ’ا’، ادات نفی + آهیته یعنی چرکین و پلید و ناپاک، ’ا’ نفی بنا بقاعده دستور زبان اوستایی، چون بکلمه آهیته پیوسته مابین آنها نون وقایه فاصله شده است مانند انیران (= ان ایران = غیرایرانی، بیگانه) ، بنابراین اناهیته یعنی پاک و بی آلایش، در اوستا این صفت بارها در مورد فرشتگان و اشیاء استعمال شده، غالباً مهر و تشتر (تیر) و هوم و برسم و آب زور و فروغ و غیره بصفت اناهیته یعنی پاکی و بی آلایشی متصف شده اند. در پارسی باستان نیز همین کلمه چهار جا به معنی فرشته بما رسیده. (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 329).
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ یَ گَهْ)
انتها. حد و مرز. کرانه:
که هرچ از زمین باشد و آسمان
نهایتگهی باشدش بی گمان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ)
ده کوچکی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
در گیاه شناسی، مخفی التناسل. گمزاد. مخفی الزهر، مانند خزه و قارچ. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جمع واژۀ نهایه. رجوع به نهایه و نهایت شود، نهایات الدار، حدودها و اقاصیها و اواخرها. (المنجد). حدود خانه و جائی که خانه به آن منتهی میشود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناشتا
تصویر ناشتا
بمعنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آنرا ناشتاب نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایات
تصویر نایات
جمع نای، از ریشه پارسی نای ها نی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانزا
تصویر نهانزا
نهانزاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیابتا
تصویر نیابتا
جمع نیه، چینم ها، آهنگ ها، به نیابت، به جانشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهایات
تصویر نهایات
جمع نهایه، فرجام ها بافدم ها بافدمان جمع نهایت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نفایه، نبهره ها دور افکندنی ها جمع نفایه: و خلقی از نفایات سنان و سیف و بقایای منون و حیف... پیش از من در نفا در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
بی مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهیتا
تصویر اناهیتا
آلوده نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهایت
تصویر نهایت
عاقبت، آخر، غایت، پایان، حد، کرانه، سرانجام، تک، منتهی، ته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهایت
تصویر نهایت
((نِ یَ))
پایان، انتها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
متفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناشتا
تصویر ناشتا
صبحانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهایی
تصویر نهایی
کرانین، پایانی، فرجامین، انجامین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هنایا
تصویر هنایا
تاثیر گذار، موثر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهایت
تصویر نهایت
پایان
فرهنگ واژه فارسی سره
آخر، اختتام، انتها، پایان، خاتمه، ختام، عاقبت، غایت، فرجام
متضاد: بدایت
فرهنگ واژه مترادف متضاد