جدول جو
جدول جو

معنی ناهمتا

ناهمتا
(هََ)
بی مثل. بی نظیر. بی مانند. (آنندراج). ناهمال، مخالف. مقابل. (از ناظم الاطباء). ضدّ. (زوزنی) (از منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن). نقیض. (از دهار). عکس. (دستور اللغه). صت ّ. ضدید. (از منتهی الارب). خلاف. آخشیج:
نیک بد دان در این سپنج سرای
جفت بد دستیار ناهمتای.
سنائی.
- ناهمتا شدن، تضاد. (از دهار).
، لنگه به لنگه. (یادداشت مؤلف). ناجور. که همتای دیگری نیست
لغت نامه دهخدا