جدول جو
جدول جو

معنی نهانزا - جستجوی لغت در جدول جو

نهانزا
(رَ)
در گیاه شناسی، مخفی التناسل. گمزاد. مخفی الزهر، مانند خزه و قارچ. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
نهانزا
نهانزاد
تصویری از نهانزا
تصویر نهانزا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهازی
تصویر نهازی
پیشروی، پیشرفت، پیش رفتن، پیشوایی، راهنمایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانوا
تصویر نانوا
کسی که نان می پزد و می فروشد، نان فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
دشنام، حرف زشت، آنچه سزاوار و شایسته نباشد، ناسزاوار، نالایق، فرومایه، برای مثال ناسزایی را چو بینی بخت یار / عاقلان تسلیم کردند اختیار (سعدی - ۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهانگاه
تصویر نهانگاه
جایی که در آن پنهان شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانبا
تصویر نانبا
نانوا، آنکه نان می پزد و می فروشد، نان فروش
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ)
که پنهان از چشم دیگران کاری کند. که اعمال خویش از انظار پوشیده دارد. کنایه از ریاکار:
محرم از بهر نهانکاران به کار آید حریف
ما که پیدا می خوریم از کار محرم فارغیم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
شرم و عورت مرد و زن. قبل و دبر. آلت زن و آلت مرد. (از یادداشتهای مؤلف) ، نهانگاه. مخفی گاه
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ چَ / چِ)
پوشیده و چیز پنهان و مخفی و راز. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 405 و نیز رجوع به نهانجای شود
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
عالم پنهان. کنایه از عالم علوی است. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ سَ کَ / کِ)
پنهان کننده. مخفی دارنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
نهانجای. شرم مرد و زن. جای شرم. بتر جای. عورت. (یادداشت مؤلف) ، نهفت. نهفتگاه. جای نهان. (یادداشت مؤلف). جائی که در آن زر و سیم و چیزهای منقول قیمتی پنهان کنند بیم از تعرض دزدان و غارتگران را
لغت نامه دهخدا
(نِ نِ)
نمانما بردن، عبور دادن چیزی را بدانسان که همگان از عابرین و ساکنین معبر آن راتوانند دیدن: نمانما بردن جهیز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
نهانزا.
- نهانزادان آوندی، مخفی التناسل وعائی. رستنی های لوله داری که گل ندارند، مانند سرخس و پرسیاوشان. (لغات فرهنگستان). رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 192 و 195 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
منسوب به نهان: پنهانی سری: (قسمی نهانیهاء عقلی و قسمی نهانیهاء شریعی) یا زندگی نهانی (زندگی)، در نهان پنهانی: (سید... با سه پسر براهی مجهول بیک هفته باصفهان آمد نهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپزا
تصویر ناپزا
نخود ناپزا، مقابل پزا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
فرومایه، نابرازنده، نا اهل، دشنام، حرف زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهارا
تصویر نهارا
در روز، آشکارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندانا
تصویر ندانا
نادان، ناداننده، جاهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانگاه
تصویر نهانگاه
جای شرم، عورت، نهانجای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانگه
تصویر نهانگه
جایی که در آن پنهان شوند: مخفی گاه
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه بی گل عدیم الفلقه. نهانزا. یا نهانزادان. شاخه عظیمی از گیاهان که فاقد گل و میوه هستند و شامل رده ریسه داران و بر یوفیت ها (خزه ها هپایتک ها) و نهانزادان آوندی میشوند: عدیم الفلقات بی لپه ها. یا نهان زادان آوندی. راسته ای از گیاهان نهانزاد که از سایر نهانزادان کامل ترند یعنی در ساختمان بدن آنها بافت های خاصی جهت اعمال مختلف حیاتی از جمله عبور مواد غذایی (بصورت عروق چوبی و غربالی) بوجود آمده است ولی مانند نهانزادان دیگر فاقد گل و میوه میباشند. این راسته از گیاهان را به سه دسته تقسیم میکنند: سرخس ها، دم اسبیان، پنجه گرگها. یا نهان زاد آوندی. گیاهی که فاقد گل و میوه باشد ولی دارای عروق و بافتهای خاصی جهت اجرای اعمال مختلف حیاتی از جمله جریان مواد غذایی در بدن خود باشد، مانند سرخس دم اسب پنجه گرگ: مخفی التناسل وعائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانوا
تصویر نانوا
نان پز، کسی که نان میسازد و میفروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
((س))
ناشایست، نالایق، دشنام، حرف زشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نانوا
تصویر نانوا
نان پز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
((نِ))
پنهانی، سری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهازی
تصویر نهازی
((نُ))
پیشوایی، رهبری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهانزاد
تصویر نهانزاد
((نِ))
گیاه هایی که دارای ریشه و ساقه و برگ می باشند و گل ندارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
محرمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
توهین، فحش، هتک، ناحق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهایتا
تصویر نهایتا
سرانجام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهانگاه
تصویر نهانگاه
مخفیگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
بزنگاه، کمینگاه، مخفی گاه، مکمن، نخیزگاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد