جدول جو
جدول جو

معنی نانبا

نانبا
نانوا، آنکه نان می پزد و می فروشد، نان فروش
تصویری از نانبا
تصویر نانبا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نانبا

نانبا

نانبا
نان پز، (انجمن آرا) (فرهنگ نظام)، نانوا، (ناظم الاطباء)، مخفف نان آبائی که طباخ و خباز باشد، (غیاث اللغات)، رجوع به نانوا شود، مجازاً، نان فروش، (انجمن آرا) (از آنندراج) (فرهنگ نظام) : و درم نانبا را داد به مهر دقیانوس نانباگفت مگر این مرد گنج یافته است، (مجمل التواریخ)،
آتش روی نانباپسری
در تنور دلم فکنده شرر،
ملا مفید بلخی (از آنندراج)،
، اشکنه ای که در آن نان ریز کرده باشد، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ناربا

ناربا
آش انار: (دفع مضرت (شرابی که آفتاب پرورده باشد) با سکبا و سماق و ناربا کنند)
ناربا
فرهنگ لغت هوشیار

ناربا

ناربا
آش انار. (آنندراج) (ناظم الاطباء). از: نار (انار) + با (ابا) ، معرب آن نارباج. (برهان قاطع). رمانیه. اناربا: دفع مضرت (شرابی که آفتاب پرورده باشد) با سکبا و سماق و ناربا کنند. (نوروزنامه).
زیربائی بزعفران و شکر
ناربائی ز زیربا خوشتر.
نظامی.
تا بسازی در شکم از بهر حلوا صندلی
آبنوس ناربا خور با برنج همچو عاج.
بسحاق.
چو نان خور بربودند از طبقچۀ چرخ
در آبنوس قدح ریخت ناربا شب داج.
احمد اطعمه
لغت نامه دهخدا

ناندا

ناندا
از سلاطین باستانی هند و معاصر با اسکندر مقدونی است، پیرنیا آرد: در میان سند و گنگ، دولت بزرگی وجود داشت که یونانی ها آن را دولت ’پراسیان’ نامیده اند، در زمان اسکندر، پادشاه این مملکت، سلطانی ناندانام بود و او - وقتی که اسکندر در کنار رود هیفار توقف داشت - سفارتی نزد وی فرستاد، (از ایران باستان ج 3 ص 2057)
لغت نامه دهخدا

نانوا

نانوا
از: نان + وا، پسوند اتصاف، نانبا کردی: نان پان (نان پزخانه) از پان = وان (فارسی). (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). نان پز. (آنندراج). کسی که نان می سازدو میفروشد. خباز. (ناظم الاطباء). طالم:
سوی نانوا شد سبک باغبان
بدان شاخ زرین از او خواست نان.
فردوسی.
اینجا مساز عیش که بس بی نوا بود
در قحطسال کنعان دکان نانوا.
خاقانی.
یکی نانوا مرد بد بینوا
نه آبی روان و نه نانی روا.
نظامی.
که این بانوا نانوازاده ای است
که از نور دولت نواداده ای است.
نظامی.
آن نان پز را دید خریطه در گردن کرده چنانکه عادات نانوایان باشد. (تذکره الاولیا)، اشکنه ای که در آن نان ریزه کرده باشند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا