هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
مخفف نومیدی و ناامیدی است. (برهان قاطع) (آنندراج). ناامیدی. حرمان. یأس. قنوط. (یادداشت مؤلف). رجوع به نومیدی شود: ز تنشان ببرّد نمیدی روان بگیرد بدانم خدای جهان. فردوسی. روی امیدت به زیر گرد نمیدی است گرت گمان است کاین سرای قرار است. ناصرخسرو. تا فرودآئی به آخر گرچه دیر بر در شهر نمیدی لامحال. ناصرخسرو. اندر آن آذین آئین وفا راست امید ای نمیدی اگر آذین کند آیین نکند. سوزنی
مخفف نومیدی و ناامیدی است. (برهان قاطع) (آنندراج). ناامیدی. حرمان. یأس. قنوط. (یادداشت مؤلف). رجوع به نومیدی شود: ز تنْشان ببرّد نمیدی روان بگیرد بدانم خدای جهان. فردوسی. روی امیدت به زیر گرد نمیدی است گَرْت گمان است کاین سرای قرار است. ناصرخسرو. تا فرودآئی به آخر گرچه دیر بر در شهر نمیدی لامحال. ناصرخسرو. اندر آن آذین آئین وفا راست امید ای نمیدی اگر آذین کند آیین نکند. سوزنی
میل کردن. توجه نمودن. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : کارم شهوی و غضبی بود شب و روز بر خویشتن از عجب و تکبر بنمیدم. خواجه نصیرالدین طوسی. وقت مرگ آید در آن سو می نمی چون که دردت رفت پس چون اعجمی. مولوی. ، نم کشیدن. (از حاشیۀ معین بر برهان قاطع) (ناظم الاطباء). مرطوب شدن. (ناظم الاطباء) ، ملکۀ خلع بدن و به حقیقت برآمدن و خلع بدن آنکه بنابر کمال ریاضت و کثرت مجاهدت بعضی کاملان را قوت انقطاع به مرتبه ای میسر گردد که هرگاه خواهند روح ایشان از بدن مفارقت کند و متصل شود به انوار عالیه و باز معاودت به بدن نماید (؟). (انجمن آرا) (آنندراج)
میل کردن. توجه نمودن. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : کارم شهوی و غضبی بود شب و روز بر خویشتن از عجب و تکبر بنمیدم. خواجه نصیرالدین طوسی. وقت مرگ آید در آن سو می نمی چون که دردت رفت پس چون اعجمی. مولوی. ، نم کشیدن. (از حاشیۀ معین بر برهان قاطع) (ناظم الاطباء). مرطوب شدن. (ناظم الاطباء) ، ملکۀ خلع بدن و به حقیقت برآمدن و خلع بدن آنکه بنابر کمال ریاضت و کثرت مجاهدت بعضی کاملان را قوت انقطاع به مرتبه ای میسر گردد که هرگاه خواهند روح ایشان از بدن مفارقت کند و متصل شود به انوار عالیه و باز معاودت به بدن نماید (؟). (انجمن آرا) (آنندراج)