- نمید
- ناامید نومید
معنی نمید - جستجوی لغت در جدول جو
- نمید ((نُ))
- ناامید، مأیوس
- نمید
- ناامید،
برای مثال مهرش ادریس را بداده نوید / لطفش ابلیس را نکرده نمید (سنائی - ۶۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناامیدی نومیدی
نم کشیده، برای مثال پی رم برگرفت آن دل رمیده / نسیمی برده از خاک نمیده (نزاری - لغت نامه - نمیده)
نم کشیدن، نم دار شدن، میل کردن و توجه کردن به سوی کسی یا چیزی
توجه
بشارت
ائیاس، آئسه
تجلی، جلوه
سمبول، سمبل، مظهر
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
انتظار، آرزو، تکیه گاه، محل پناه، اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن،
آرزو، خواسته آرزو، رجا، آرمان، متوقع
ستوده، پسندیده و نامی از نامعالی خدایتعالی
پارسی تازی گشته سفید آرد سفید
نمودن، نما، نشان، رونق
ندیده، نادیده
نظیر، مانند، همتا
نظیر، مانند، همتا
مژده، بشارت، خبر خوش، مژدگانی
نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل، در ریاضیات هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کمیت، عمل یا رابطه ای به کار می رود مانند ÷ و ×
از جنس نمد، چیزی که از نمد ساخته شده
بزرگ و سرور، سردار، مسئول مالیات، مشوفی
آرزوی روی دادن امری همراه با انتظار تحقق آن، چشمداشت
امید بستن: خواهان چیزی یا کسی شدن
امید داشتن: امیدوار بودن، انتظار داشتن
امید بستن: خواهان چیزی یا کسی شدن
امید داشتن: امیدوار بودن، انتظار داشتن
شعری که در جمعیت یا انجمنی برای یکدیگر بخوانند، سرود، آواز
ناامید، آنکه امید به نتیجۀ کاری یا حصول چیزی ندارد، درمانده، مایوس، بیچاره
آنکه عشق ویرا شکسته باشد سخت غمگین و بمعنای بزرگ قوم
نادیده، تازه به عرصه رسیده
مژدگانی نوید آب افشرده که ازحبوب وجزآن گیرند، شراب خرما، خمری که ازفشرده انگور سازند: بدست راست شراب وبدست چپ زلفین همی خوریم وهمی بوسه می دهیم بدنگ. نبیذوبوسه تودانی همی چه نیک بود یکی نبیذودوصدبوسه وشراب زرنگ. (منوچهری. د. چا. 222: 2) یانبیذخام. خام می می خام مقابل می پخته میفختج. برسماع چنگ اوبایدنبیذ (نبید) خام خورد می خوش آمدخاصه اندرمهرگان بابانگ چنگ. (منوچهری. د. چا. 50: 2)
شیر را گویند بسبب شجاعت و جراتش، وقاد، شجاع، نجد، مکروب
این واژه در برهان و هفت قلزم و آنندراج پارسی دانسته شده و نشید آمده است آوای بلند، سرود ترانه بالا بردن صوت، شعری که برای یکدیگر خوانند، نظم و نثری که بدان ترنم کنند، سرود: میخواند نشید مهربانی بر شوق ستاره یمانی. (نظامی گنجینه گنجوی. ص 358) یا نشید عرب. از اقسام چهارده گانه اصناف تصانیف که بوسیله قدما در اشعار عرب انشاد شده است و آن چنان باشد که دو بیت عربی را به نثر نغمات ادا کرده اند و دو بیت دیگر را به نظم نغمات