معنی نمید - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نمید
نمید
- نمید
- ناامید، برای مِثال مهرش ادریس را بداده نوید / لطفش ابلیس را نکرده نمید (سنائی - ۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
نمید
- نمید
- مخفف ناامید است. (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از جهانگیری). مأیوس. قانط. آیس. خائب. ناامیدوار. (یادداشت مؤلف). رجوع به نومید شود:
به دوری ز خویشانت آرد نوید
نمایَدْت طبع و نشاند نمید.
اسدی.
ای خردمند نکته ای بشنو
وز عطای خدا نمید مشو.
سنائی.
قهرش ادریس را نداده نوید
لطفش ابلیس را نکرده نمید.
سنائی.
، بدکار و بیچاره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا