ظاهراً منحوتی است فارسی زبانان را از نقب. و امروز هم عوام ایرانی نقب را نقم گویند. (یادداشت مؤلف) : و دو مرد با سلاح ها در زیر گردون رفتند و گردون را در نقم راندند. (مجمل التواریخ و القصص ص 509)
ظاهراً منحوتی است فارسی زبانان را از نقب. و امروز هم عوام ایرانی نقب را نقم گویند. (یادداشت مؤلف) : و دو مرد با سلاح ها در زیر گردون رفتند و گردون را در نقم راندند. (مجمل التواریخ و القصص ص 509)
جمع واژۀ نقمه. رجوع به نقمه و نقمت شود: ایزد ما این جهان نز پی جور آفرید نز پی ظلم و ستم نز پی کین و نقم. منوچهری. کف راد او مر نعم را مقر سر تیغ اومستقر نقم. ناصرخسرو
جَمعِ واژۀ نقمه. رجوع به نقمه و نقمت شود: ایزد ما این جهان نز پی جور آفرید نز پی ظلم و ستم نز پی کین و نقم. منوچهری. کف راد او مر نعم را مقر سر تیغ اومستقر نقم. ناصرخسرو
عقوبت و کینه و عذاب. (غیاث اللغات از لطایف اللغات و منتخب اللغات و قاموس) (ناظم الاطباء). عذاب و شکنجه. (یادداشت مؤلف). آزار. خستگی. درشتی. (ناظم الاطباء). نقمه. مقابل نعمت و راحت. رجوع به نقمه شود: و زعم امیرالمؤمنین آن است که عنایت خدای تعالی در هر دو صورت نعمت و نقمت بر او بسیار است. (تاریخ بیهقی ص 309). شام ار دهد به من دهدم خجلت هم نقمت است سفرۀ ناهارش. ناصرخسرو. نحوست طالع و شقاوت بخت او را از کنف امن و ساحت راحت در هاویۀ محنت و حبالۀ نقمت انداخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 143). رحمتش بر نقمتش غالب بود چیره زآن شد هر نبی بر خصم خود. مولوی. شکر نعمت خوشتر از نعمت بود شکرباره کی سوی نقمت رود. مولوی. آن دلیلی کو تو را مانع شود از عمل آن نقمت صانع شود. مولوی
عقوبت و کینه و عذاب. (غیاث اللغات از لطایف اللغات و منتخب اللغات و قاموس) (ناظم الاطباء). عذاب و شکنجه. (یادداشت مؤلف). آزار. خستگی. درشتی. (ناظم الاطباء). نقمه. مقابل نعمت و راحت. رجوع به نقمه شود: و زعم امیرالمؤمنین آن است که عنایت خدای تعالی در هر دو صورت نعمت و نقمت بر او بسیار است. (تاریخ بیهقی ص 309). شام ار دهد به من دهدم خجلت هم نقمت است سفرۀ ناهارش. ناصرخسرو. نحوست طالع و شقاوت بخت او را از کنف امن و ساحت راحت در هاویۀ محنت و حبالۀ نقمت انداخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 143). رحمتش بر نقمتش غالب بود چیره زآن شد هر نبی بر خصم خود. مولوی. شکر نعمت خوشتر از نعمت بود شکرباره کی سوی نقمت رود. مولوی. آن دلیلی کو تو را مانع شود از عمل آن نقمت صانع شود. مولوی
کینه کشی و پاداش و عقوبت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عقوبت و کینه. (دهار) (از متن اللغه). ضد نعمت. (یادداشت مؤلف). اسم است انتقام را. (از اقرب الموارد). ج، نقم، نقم، نقمات. و رجوع به نقمت شود
کینه کشی و پاداش و عقوبت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عقوبت و کینه. (دهار) (از متن اللغه). ضد نعمت. (یادداشت مؤلف). اسم است انتقام را. (از اقرب الموارد). ج، نِقَم، نَقِم، نقمات. و رجوع به نقمت شود
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم
پارسی تازی شده بکم از گیاهان بگم چوبی سرخ که در رنگرزی به کار آید درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم