نرم نرم دارای حالت کوبیده، بیخته و آردمانند، مقابلِ سفت و سخت، ملایم، صاف، هموار، لطیف، کنایه از آهسته و آرام، کنایه از آساننرم کردن: کوبیدن چیزی، کنایه از رام کردن فرهنگ فارسی عمید
نرم نرم لطیف، مقابل زبر، هرچیز کوبیده، صاف، خوشایند و دلنیشن، انعطاف پذیر، مهربان، رئوف، آهسته، آرام فرهنگ فارسی معین