جدول جو
جدول جو

معنی نقص - جستجوی لغت در جدول جو

نقص
عیب، کمی، کاستی
تصویری از نقص
تصویر نقص
فرهنگ فارسی عمید
نقص
(نُقْ قَ)
جمع واژۀ ناقص. (المنجد). رجوع به ناقص شود
لغت نامه دهخدا
نقص
کمی در دین و عقل، عیب، کاستی، کم بودن
تصویری از نقص
تصویر نقص
فرهنگ لغت هوشیار
نقص
((نَ))
کمی، عیب، کاستی
تصویری از نقص
تصویر نقص
فرهنگ فارسی معین
نقص
کاستی، کمی، کمبود
تصویری از نقص
تصویر نقص
فرهنگ واژه فارسی سره
نقص
خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نقص
نقصان پذیری، نقص، ناقص بودن
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انقص
تصویر انقص
ناقص تر، عیب ناک تر، کم تر، ناقص ترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
کمی، کاستی، کم، ناقص، زیان
فرهنگ فارسی عمید
(اَ قَ)
ناقص تر. (ناظم الاطباء). کمتر و عیبناکتر. (غیاث اللغات). ناتمام تر. کوتاهتر. کمتر: انقص من زبرقان القمر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَقْ قِ)
ناقص کننده. مقابل مکمل: مجرد نسب، علت بزرگی و پادشاهی نیست والا حسب ذاتی وجوداً و عدماً مکمل ومنقص آن نتواند بود. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 162)
لغت نامه دهخدا
(تَ یُ)
نقص کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). عیب کردن و بد گفتن، یقال: هو یتنقص فلاناً، ای یقع فیه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندک اندک گرفتن از چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نقصان کردن
تصویر نقصان کردن
کم شدن کاستن، ضرر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان یافتن
تصویر نقصان یافتن
کم شدن کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصانات
تصویر نقصانات
جمع نقصان
فرهنگ لغت هوشیار
کمی کاستی: بهر ناسازیی در ساز و دل برنا خوشی خوش کن که آبت زیر کاهست و کمالت زیر نقصانی. (خاقانی) توضیح با آنکه نقصان خود مصدر است یاء حاصل مصدر بدان ملحق کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان گرفتن
تصویر نقصان گرفتن
کم شدن کاستن: ... واجب بودی که نفس نیز نقصان گرفتی، ضرر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان آوردن
تصویر نقصان آوردن
کم آوردن زیان کردن نقصان آوردن، کم شدن، خسارت آوردن زیان آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقص
تصویر تنقص
نقص کردن کسیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انقص
تصویر انقص
ناقص تر، نا تمام تر، کوتاهتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
کم شدن، کاسته شدن، عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان پذیرفتن
تصویر نقصان پذیرفتن
کاهیدن کم شدن کاستن: و چون نفس ناقص شود عقل نیز نقصان پذیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصان
تصویر نقصان
((نُ))
کاسته شدن، کم شدن، عیب، نقص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
Defectiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقص پیدا کردن
تصویر نقص پیدا کردن
Defect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
defeituosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نقص پیدا کردن
تصویر نقص پیدا کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
defectividad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نقص پیدا کردن
تصویر نقص پیدا کردن
mieć defekt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
дефективность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نقص پیدا کردن
تصویر نقص پیدا کردن
дефектовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نقص پیدا کردن
تصویر نقص پیدا کردن
мати дефект
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
дефективність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نقصان پذیری
تصویر نقصان پذیری
defectiviteit
دیکشنری فارسی به هلندی