معنی تنقص تنقص (تَ یُ) نقص کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). عیب کردن و بد گفتن، یقال: هو یتنقص فلاناً، ای یقع فیه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندک اندک گرفتن از چیزی. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا